۱۳۹۳ بهمن ۱۱, شنبه

زئوس؛جغدی نابینا با چشمان ستاره ای

بیشتر ما به محض دیدن حیوانات بامزه و پشمالویی که چشم‌های بزرگ و زیبا دارند، دلمان میخواهد یکی از آنها را برای خودمان داشته باشیم. زیبایی بیشتر این حیوانات هم جنبه‌ها مشترک زیادی دارد اما زیبایی زئوس کاملاً متفاوت است و چشم‌های این جغد مثل آسمان شب درخشان و زیباست...



چشم‌های این جغد جارزن شبیه یک کهکشان پرستاره است









زئوس یک جد جارزن کور غربی است که چشمانش واقعاً شبیه به کهکشان‌های پرستاره و درخشان است. تقریباً غیرممکن است که کسی برای اولین بار عکس این جغد را ببیند و چند ثانیه به چشم‌های زیبای او خیره نشود.









چشمان پرستاره و درخشان این جغد نتیجه لخته شدن پروتئین و رنگدانه‌های خون است اما زئوس آب مروارید هم دارد.







وضعیت فعلی او احتمالاً نتیجه حمله یک شکارچی است اما این احتمال هم وجود دارد که در حین پرواز تصادف کرده باشد.فقط ۱۰ درصد از بینایی این جغد برایش باقی مانده و به همین خاطر نمیتواند به طبیعت بگردد.



زئوس اکنون در مرکز حیات وحش کالیفرنیا نگه داری می‌شود و تحت مراقبت‌های چشم پزشکی قرار دارد.













پ ن: چ مظلوم نگاه میکنه:cry:





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1Ly9uKy



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هیچ صهیونیستی محض‌ رضای‌ خدا «فارسی» نمی‌آموزد!

محمد زنـدی در وبلاگ طی‌طـريق نوشت:

دشمنی دیرینه و آشکار یهودیان صهیونیست با مذاهب اسلامی بالاخص تشیع، نیاز به اثبات و ادله و برهان ندارد چراکه سُنت تاریخ، همواره بر رویارویی حق و باطل استوار بوده است.



با نگاهی گذرا به تاریخ صدر اسلام نیز به نمونه های فراوانی از تخاصم یهودیان شبه جزیره حجاز علیه آیین رحمانی اسلام بر می خوریم که غزوه خیبر به عنوان مصداق بارز این قبیل مواجهات محسوب می شود.



در این میان پیروزی های پی در پی و فتوحات گسترده مسلمین، بنی اسرائیل را بر آن واداشت تا به منظور جلوگیری از خطر نفوذ روزافزون دین محمد(ص) در اقصی نقاط عالم، ترفند تخریب از درون را تدبیر نموده و با تسلیم شدن ظاهری و درآمدن در هیبت نوکیشان مسلمان، ریشه اسلام را از داخل بخشکانند!



«کعب الاحبار» از جمله یهودیان مسلمان‌نمایی بود که از طریق نفوذ به دربار امویان لعین، منشأ ورود بسیاری از انحرافات و اسرائیلیات در آیین اسلام شد.



در سده‌های اخیر نیز کم نبودند صهیونیست هایی که به تأسی از اسلاف ملوّن و مزدور خود، با به راه انداختن بذر نفاق و تفرقه در میان مسلمین، فرصت را غنیمت شمردند و زمینه های ایجاد غده سرطانی اسرائیل در منطقه اسلامی خاورمیانه را پایه گذاری نمودند!



تاریخ گواهی می دهد که در جریان غائله خروج "علی محمد شیرازی" (بنیانگذار فرقه ضاله بابیت) و بعدتر از آن "میرزا حسینعلی نوری" (سرکرده فرقه ضاله بهاییت) در ایران، بیشترین گروندگان به این نحله‌های دروغین از جهودان آنوسی (یهودیان متظاهر به اسلام) بودند که نقش به سزایی را در گسترش و تشویق مردم ساده‌لوح به پیروی از این فرقه های منحرف ایفا می کردند!



در همین زمینه «فریدون آدمیت» در بخشی از کتاب "امیرکبیر و ایران"، پیرامون نقش یهودیان صهیونیست در شکل گیری فرقه های ضاله نوظهور می نویسد: «عنصر بهایی چون عنصر جهود، به عنوان یکی از عوامل پیشرفت سیاست انگلیس در ایران درآمد. طرفه اینکه از جهودان نیز کسانی به این فرقه [بهاییت] پیوستند و همان میراث سیاست انگلیس به آمریکا نیز رسیده است.»!



در این بین با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی مردم ایران در سال 1357، تلاش های ضداسلامی و ایضاً ضدایرانی غده سرطانی منطقه، روز به روز شدت گرفت و ابعاد وسیع تری به خود پیدا کرد.



لازم است بدانیم که عرصه تقابلات رژیم اشغالگر علیه جمهوری اسلامی، تنها به مواردی چون تهدیدات نظامی پوشالی، خرابکاری‌های داخلی، ترور دانشمندان هسته ای، تداوم سیاست ایران‌هراسی و...؛ ختم نمی شود.



عمده توجهات و سرمایه‌گذاری‌های سران رژیم صهیونیستی طی سالیان اخیر بر دشمن‌شناسی یا به عبارت بهتر، شناخت بیش از پیش ایران و ایرانی (به عنوان دشمن شماره یک اسرائیل) معطوف گردیده است.



از همین روی، تشویق شهروندان صهیونیست به شناخت مذهب، رسوم و سنت های ایرانی و همچنین آموزش زبان فارسی به ایشان، از جمله کارویژه‌های مهم سیاست‌گذاران اسرائیلی محسوب می شود.



ناگفته پیداست که هدف از این آموزش ها در وهله نخست، ایجاد علقه و همزادپنداری به منظور انحراف افکار ایرانیان از خطر بزرگی به نام اسرائیل است. همچنین جذب و سازماندهی عناصر خودفروخته و وطن‌فروش از جمله مراتب دیگر هدف‌گذاری از این آموزش‌ها بشمار می روند؛ چه آنکه در جریان حذف فیزیکی دانشمندان هسته ای کشور، عناصر مزدور وطنی بیشترین نقش را در ارتکاب این ترورهای ناجوانمردانه ایفا نمودند و صهیونیست ها تنها به راهبری و کنترل از راه دور تروریست‌های اجاره‌ای می پرداختند!



اوایل سال گذشته میلادی، خبرگزاری «Reuters-رویترز» در گزارشی تحت عنوان "سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل به دنبال جذب فارسی‌زبان‌ها" نوشت: «درپی نیاز بالای سرویس‌های اطلاعاتی ارتش اسرائیل به فارسی زبانان، این بخش ها در حال جذب ساکنان ایرانی‌تبار سرزمین های اشغالی هستند. این درحالیست که شمار ایرانی‌تبارهای اسرائیل تا ۲۵ هزار نفر برآورده می شوند. در عین حال سپتامبر سال گذشته نیز کانال ۲ تلویزیون اسرائیل، تصاویری را نشان داده بود که سربازان اطلاعاتی ارتش اسرائیل را در کلاس‌های پیشرفته زبان فارسی نشان می‌داد.»



تارنمای ضدایرانی «رادیو فردا» نیز در اردیبهشت ماه 1391، با اعلام خبر "کمک یک میلیون دلاری یهودیان به دانشجویان ایرانی‌تبار" می نویسد: «این کمک‌ها قرار است به صدها نفر از جوانان دانشجوی ایرانی‌تبار در اسرائیل امکان دهد تا بتوانند به تحصیلات عالی در دانشگاه‌های اسرائیل بپردازند.»



گزارشگر رادیو فردا ضمن معرفی و تشریح فعالیت های بنیاد فرهنگی و آموزشی یهودیان ایرانی نیویورک (مکابی) ادامه می دهد: «بنیاد فرهنگی آموزشی مکابی از ۱9سال پیش اعطای این بورسیه‌ها را با سرمایه گذاری اولیه ۱۵۰هزار دلار آغاز کرد. در سال ۲۰۱۱، این بنیاد مبلغی بالغ بر 650هزار دلار را برای اعطای بورسیه به جوانان ایرانی‌زاده‌ای که بخواهند در مقاطع گوناگون دانشگاه‌های اسرائیل تحصیل کنند، اختصاص داد که این مبلغ در سال 2012 میلادی به رقم یک میلیون دلار افزایش یافته است.»!



این درحالیست که یهودیان ایرانی برای برپایی کرسی‌های مطالعاتی و حتی مراکز آموزش‌های ایرانی در دانشگاه‌های اسرائیل نیز تلاش های زیادی داشته‌اند.



«مرکز مطالعات ایرانی» در «دانشگاه تل‌آویو» با اعطای کمک‌های مالی یهودیان ایرانی، از خانواده‌های متمولی مانند "نظریان‌" و یا با مساعدت "لورد داود آلیانس" (ایرانی‌تبار انگلیسی) امکان‌پذیر شده است. علاوه بر این «مرکز مطالعات خلیج فارس» در «دانشگاه حیفا» نیز در سال‌های اخیر با پول اهدایی خانواده "مئیر عزری" برپا شده ‌است.



افزون بر این، سایت اطلاع رسانی «Las Vegas Sun-لاس ‌وگاس سان» طی گزارشی در سال گذشته میلادی، به نقل از مسئول امور آموزشی سرویس امنیتی اسرائیل، می نویسد: «یک مسئول امنیتی در اسرائیل اعلام کرد که برنامه ای مخصوص برای آموزش زبان فارسی به دانش آموزان دبیرستانی اسرائیل گذاشته است، به این امید که آنها را برای عضویت در نیروهای اطلاعاتی اسرائیل تربیت کند. در همین رابطه مسئول امور آموزشی سرویس امنیتی اسرائیل می افزاید: "23 دانش آموز نخبه برای این کار با دقت بسیار انتخاب شده و در طی یک برنامه 3ساله، زبان فارسی به آنها تدریس می شود و مأموران سرویس های مخفی نیز با آنان کار می کنند چراکه پر واضح است جای بخش آموزش زبان فارسی در واحدهای آموزشی اطلاعاتی اسرائیل شدیداً خالی است."»!



جالب‌تر آنکه بدانیم، شبکه‌ 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی چندی پیش خبر شگفت‌انگیزتری را مخابره نمود و آن اینکه بنابر درخواست مستقیم سازمان اطلاعات نظامي رژيم صهيونيستي (با نام اختصاری "امان")، وزارت آموزش اين رژيم متعهد شده تا آموزش زبان فارسي را به عنوان يک ماده آموزشی، در مفاد درسي دانش آموزان پایه ابتدایی اين رژيم بگنجاند. بر همین اساس مقرر شده است تا اجرای آزمایشی این طرح از مدارس شهر «بئر السبع» آغاز شده و در صورت موفقیت آمیز بودن آن، امکانات مورد نیاز برای تدریس زبان فارسی در سایر شهرها و دیگر مدارس سرزمین های اشغالی، فراهم گردد!



اخیراً نیز سایت فارسی‌زبان «TeHTel-تهران.حیفا.تل‌آویو» (وابسته به سرویس‌های جاسوسی رژیم صهیونیستی) به سراغ یکی از اساتید زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حیفا به نام دکتر «تامار عیلم گیندین» رفته و گزارشی از گعده به ظاهر دوستانه این استاد با دانشجویان و زبان‌آموزانش تهیه کرده است.



نکته جالب توجه در این گزارش، تسلط کامل دانشجویان بر زبان فارسی است به حدی که یکی از زبان‌آموزان اسرائیلی در ذیل تقدیرنامه از استاد گیندین به زبان فارسی نوشته است: «شما معلمی حرفه ای هستید. با سخاوتی عظیم و صبری آهنین. با کمک شما می توانیم خوب فارسی صحبت کنیم تا اینطوری در تهران جاسوس دانسته نشویم.»!!!



مطالعات آکادمیک و دانشگاهی اسرائیل در حوزه برپایی کرسی های درس شیعه شناسی و آموزش زبان فارسی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است به طوریکه دانشگاه های «تل‌آویو»، «اورشلیم»، «حیفا»، «هبرو»، «نگو» و «بارایلان» از سالیان گذشته تاکنون، به برگزاری کلاس‌های درس در رشته های "شیعه شناسی" و "زبان فارسی" مبادرت نموده و درحال تربیت نیروی انسانی متخصص در گرایش‌های مرتبط با ایران‌ پژوهی هستند.



در همین زمینه، بخش فارسی "وب‌سایت وزارت امور خارجه اسرائیل" صراحتاً، هدف از تأسیس مرکز مطالعات ایران شناسی در دانشگاه های اسرائیل را اینگونه تشریح می کند: «با روی کار آمدن حکومت دینی در ایران، که سران آن اسرائیل را علناً به نابودی تهدید می کنند، لزوم شناخت این همسایه اسرائیل را برای دانشجویان و دانش پژوهان این کشور دوچندان می کند.»!



این درحالیست که عمده فعالیت های این مراکز به اصطلاح ایران شناسی در اسرائیل بر تهیه خوراک تبلیغاتی علیه نظام جمهوری اسلامی در زمینه های گوناگون همچون؛ حقوق بشر، مسائل مربوط به زنان و تقطیع احکام اسلام معطوف است. از این روی همه ساله نتایج این مطالعات مغرضانه در قالب کتاب و مقالات علمی در اختیار نهادهای به اصطلاح حقوق بشر بین المللی قرار می گیرد و به مستمسکی جهت اعمال فشار بیشتر بر ایران در مجامع جهانی تبدیل می شود!



شواهد فوق حکایت از برنامه ریزی بلند مدت، وسیع و دقیق سیاست گذاران صهیونیست در راستای اثرگذاری بر جامعه ایرانی دارد. از این سبب، توهم پنداشتن توطئه گری و دسیسه چینی رژیم اشغالگر علیه ایرانیان، نه تنها ساده لوحی محض، بلکه اشتباهی فاحش و غیر قابل جبران خواهد بود.



تأسف بارتر آنکه در وانفسای هجمه تهاجمات نرم دشمن صهیونیستی علیه ایران اسلامی، برخی مسئولان متساهل، سگ قلاده شکسته اسرائیل را گربه پنداشته و انذاردهندگان را مُشتی بهانه‌جو و متوهم قلمداد می کنند!



نخستین سوالی که در این زمینه در اذهان خطور می کند این است که چرا سیاست‌گذاری‌های مسئولان کشور در مواجهه با تهدیدات رژیم اشغالگر، موضعی منفعلانه و تدافعی است؟!



اگرچه تلاش های شبانه روزی دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی کشور در راستای خنثی نمودن مخاطرات ایجاد شده از جانب معاندین نظام، شایسته تقدیر و ستودنی است اما چرا نباید گستره مقابله با زیاده طلبی های رژیم صهیونیستی از محدوده وزارتخانه و سازمان و نهاد به سطوح همه‌گیر‌تری چون مساجد و مدارس و دانشگاه‌ها ارتقا یابد؟!



مایه شرمساری است که علی رغم گذشت بیش از سه دهه از عمر پربرکت نظام جمهوری اسلامی، دانشجو و دانش آموز این مرز و بوم در توجیه اشغالگری رژیم صهیونیستی، مدعی می شود که فلسطینیان پیشتر زمین های خویش را به یهودیان فروخته اند، غافل از آنکه نمی داند در هنگامه اعلام موجودیت منحوس اسرائیل در سال 1948 میلادی، کمتر از 2هزار کیلومترمربع از مجموع 27هزار کیلومترمربع (یعنی در حدود 5 درصد) اراضی اشغالی در اختیار یهودیان بود که این مساحت نیز نه از طریق معامله زمین بلکه با ارعاب و اشغالگری نصیب صهیونیست ها شده بود!



قصور و تقصیر این دست جهالت‌ها در موضوع فلسطین نه بر شانه دانشجویان و دانش آموزان که بر گردن مسئولان ذیربط سنگینی می کند که زین پس با گنجاندن معارف فلسطین در مفاد درسی مدارس و دانشگاه ها، مانع از شست و شوی مغزی نوباوگان ایرانی در قضیه اشغال قدس شریف شوند.



کمترین انتظار از مسئولان آموزشی کشور آن است که با ایجاد و تسهیل شرایط تحصیل در رشته هایی چون «آموزش زبان عبری»، «تاریخ شناسی رژیم صهیونیستی» و...، امکان پرورش و تربیت "نسل ایرانیان عاشق مبارزه با صهیونیسم" را فراهم کنند تا ایشان نیز بتوانند لبیک گوی ندای امام راحل عظیم الشأن(ره) مبنی بر «محو اسرائیل از صحنه روزگار» باشند.



باشد تا پیش از آنکه فرصت از دست برود به عمق حقد و کینه دشمنان از نظام مقدس جمهوری اسلامی پی ببریم، اقدامات پدافندی در این خصوص را بکار گیریم و با تکیه بر ظرفیت های عظیم داخلی، چشم امید به یاری کدخدایان مستکبر جهان نداشته باشیم؛ آنچنانکه خداوند سبحان در آیه 120 از سوره بقره خطاب به رسولش(ص) می فرماید: «و لَن تَرضى عَنكَ اليَهودُ و لَا النَّصارى... / و هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد...»





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1Ly9uua



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


هجرت براي تحقق آرمان‌هاي اهل‌بيت مهم‌ترين درس از زندگي حضرت معصومه است

مدير مرکز تخصصي مهدويت با بيان اين‌که بانوان جامعه بايد از وجود حضرت معصومه(س) بهره بگيرند، گفت: ايشان الگويي مناسب براي عفت و حيا بانوان هستند؛ حضرت براي ياري ولي خدا از مدينه به ايران کوچ کردند، مهم‌ترين درسي که از حضرت مي‌توان گرفت هجرت در مسير اهداف و آرمان هاي اهل‌بيت(ع) است.





حجت الاسلام مجتبي کلباسي مدير مرکز تخصصي مهدويت، با اشاره به نقش حضور حضرت معصومه(س) در تثبيت و رونق حوزه هاي علميه گفت: دليل حضور حضرت معصومه(س) در قم اين بود که اين شهر سابقه بسيار درخشاني در پيروي از اهل بيت(ع) و پرورش راويان حديث داشت.



وي افزود: افرادي مانند زکريا بن آدم، اشعري ها و بسياري از افراد بزرگ ديگر در قم حضور داشته که به ترويج فرهنگ اهل بيت(ع) مي پرداختند، از همين رو قم جايگاه ويژه اي داشت؛ پيش از ورود حضرت معصومه(س) به قم، اهل بيت(ع)اين شهر را خانه آل پيامبر(ص) بيان کردند.



مدير مرکز تخصصي مهدويت با بيان اين که ورود حضرت معصومه(س) به قم با مقدمه سازي اهل بيت(ع) صورت گرفت، اظهار داشت: هجرت حضرت به قم زمينه رشد معارف اهل بيت(ع) و مکتب ايشان را فراهم ساخت؛ حضور اين بانوي عالمه سبب توجه فرهيختگان به قم شد، از همين رو دانشمندان بسياري در اين شهر رشد و نمو پيداکردند؛ به برکت حضور حضرت در قم علوم اسلامي پيشرفت بسياري داشتند.



وي به ديدگاه علما و فقها نسبت به علم آموزي در جوار حضرت معصومه(س) اشاره کرد و ادامه داد: حضور حضرت معصومه(س) در قم سبب افزايش انگيزه براي شکل گيري حوزه هاي علميه شيعه شده است، جايگاه زيارتي و مشهور بودن قم به خانه اهل بيت(س) سبب شد که افراد علاقه مند به علوم ديني در قم حضور پيدا کرده و به دنبال آن حوزه هاي علميه گسترش پيدا کنند، حوزه در پرتو عنايات اهل بيت(ع) رشد ويژه اي داشته است.



حجت الاسلام کلباسي با بيان اين که غالبا حوزه هاي علميه در کنار حرم هاي اهل بيت(ع) درخشش بيشتري داشته است، ابراز داشت: حوزه هاي علميه نجف، مشهد و قم در جوار بارگاه هاي امام علي(ع)، امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) اين امتياز مهم را دارا هستند.



وي با بيان اين که بانوان جامعه بايد از وجود حضرت معصومه(س) بهره بگيرند، عنوان کرد: حضرت معصومه(س) الگويي مناسب براي عفت و حيا بانوان هستند، ايشان براي ياري ولي خدا از مدينه به ايران کوچ کردند؛ مهم ترين درسي که از حضرت مي توان گرفت هجرت در مسير اهداف و آرمان هاي اهل بيت(ع) است.



مدير مرکز تخصصي مهدويت تقيد طلاب به زيارت حضرت معصومه(س) را ضروري دانست و خاطرنشان کرد: مکان هاي مقدسي مانند حرم حضرت معصومه(س) جايگاهي هستند که انسان با زيارت آن مي تواند روح تازه اي پيدا کند.





حجت الاسلام کلباسي افزود: اين زيات خط مشي زندگي را به انسان ها يادآوري مي کند، از همين رو حق زيارت اين است که انسان نسبت به زيارت شونده و اهداف زندگي آن معرفت کامل داشته باشد؛ در روايات سفارش بسياري بر زيارت حضرت معصومه(س) شده است.



منبع: رسا





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1JZ9Ic0



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


تصاویر/بازیگران سینما در کمپین "محمد(ص)"



سی و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر شب گذشته با حضور علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، جمعی از مسئولان سینمایی و هنرمندان کشور در برج میلاد تهران آغاز شد. در این مراسم هنرمندان در اقدامی تحسین برانگیز در اعتراض به توهین نشریه شارلی ابدو فرانسوی به پیامبر اسلام (ص) ، بیانیه ای را امضا کردند.









ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1JZ9HVy



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


این افراد غم و غصه فراوانی دارند!


این افراد غم و غصه فراوانی دارند!











یکی از ناهنجاری ها و مشکلاتی که در سر راه دنیادوستان و دنیاپرستان قرار دارد، این است که آرامش دل و روح ندارند و دنیاپرستی به جای این که به آنان آرامش فکر و جان عطا کند، دغدغه های درونی و دلشوره را در این گروه از افراد افزایش می دهد.





حرص و دنیاپرستی در احادیث اسلامی به طور وسیع مورد بحث واقع شده و آثار و پی آمدهای بسیار منفی برای آن ذکر گردیده است چنانچه در این­ باره از حضرت محمد (ص) نقل شده است که ایشان فرموده ­اند: مَن لَم یَتعَزِ بِعَزاء اللهِ تَقَطَعَت نَفسَهُ حَسراتُ عَلَی الدُّنیا، وَ مَنِ اتبَعَ بَصَرَهُ ما فی اَیدیِ النّاسِ کَثُرَ هَمَّهُ وَ لَم یَشفِ غَیظُهُ؛ کسی که دل را به یاد خدا آرامش نبخشد، بلکه آن را به دنیا وصل کند، حسرت­های دنیا او را می­ کشد و کسی که چشمش به مال و جاه و امکانات دیگران باشد، غم و غصه و دل­شوره ­اش بیش­تر می­گردد و دردش درمان ندارد.


علاوه بر این امام صادق (ع) در کلامی گران­سنگ در شرح حال این­گونه از افراد می­ فرمایند: کسی که صبح و شام تمام فکر و همت خود را صرف دنیا کند، اگر همه چیز در اختیار داشته باشد، باز هم فقیر است. خداوند فقر را در برابرش قرار می­دهد، لذا احساس کمبود می­کند و کارهایش نیز هماهنگ نمی­شود؛ پس این شخص همیشه دغدغه­ ها و دل­شوره­ ها دارد و در آخر کار هم به خواسته­ هایش نمی­رسد. اما اگر کسی در زندگی، فکر و اندیشه­ اش آخرت و آسایش و رستگاری آن عالم باشد، خداوند دلش را آرام و امورش را هماهنگ می­کند.


پی نوشت ها:

1- سفینةالبحار، ج 1: 463.

2- ناطقی، نقش دین در سلامت جامعه: 31- 30.

منبع:قدس





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/16eauU7



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


از اسم خدا استفاده ابزاری نکنیم


محسن اسماعیلی در شرح نهج‌البلاغه مطرح کرد

از اسم خدا استفاده ابزاری نکنیم







مگر معاویه چه می‌کرد، معاویه منکر خدا و قیامت می‌شد؟ نه بلکه امام جمعه و جماعت می‌شد. معاویه به امیرالمؤمنین(ع) نامه می‌نوشت که «ای علی از خدا بترس» و این یعنی استفاده ابزاری.



محسن اسماعیلی رئیس دانشکده حقوق دانشگاه امام صادق(ع) در ادامه جلسات شرح خطبه‌های نهج‌البلاغه در مسجد هفتاد و دوتن مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی‌به بیان محورهای نامه 69 نهج‌البلاغه پرداخت که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:



حضرت امیر(ع) فرمودند: «وَعَظِّمِ اسْمَ اللهِ أَنْ تَذْکُرَهُ إِلاَّ عَلَی حَقّ»؛ امیرالمؤمنین دستور دادند که نام خدا را بزرگ بشمر و جز برای حق نام خدا را بر زبان نیاور.



در مورد قسمت اول این جمله هفته قبل مطالبی را عرض کردم. خلاصه‌اش این بود که توصیه امام به بزرگ داشتن یاد خدا نیست. بلکه توصیه به بزرگ داشتن اسم خداست و چون اسم از مسمای خودش کسب عظمت یا حقارت می‌کند، هرچه انسان نسبت به معنایی احساس احترام داشته باشد، نام او را نیز با احترام می‌برد. خصوصا که ما به توحید صفاتی معتقدیم و خدا با ممکنات فرق می‌کند و اسم و مسمی‌یک چیز است و هرچقدر به نام خدا عظمت دهیم، بدقه العقلیه، به خود خدای متعال عظمت داده‌ایم. ثمره مهم بزرگ تلقی‌کردن خدا و نام خدا هم کوچک شدن غیر خداست و نتیجه آن نیز بزرگی و عظمت و کرامت ماست.



امشب به قسمت دوم جمله می‌پردازیم: « أَنْ تَذْکُرَهُ إِلاَّ عَلَی حَقّ».



در اینجا «أَنْ» قاعدهً باید «أَنْ مفسره» گرفته شود و به معنای «اَی» یا «که» باشد. بعضی از مترجمان به معنای «مبادا» و تحذیر گرفته‌اند که شاید خیلی مناسب نباشد. معنای مناسب‌تر همان معنای «که» است که در عربی هم زیاد کاربرد دارد. در قرآن کریم به این معنی زیاد به کار رفته است. مثلاً در داستان حضرت نوح داریم که: « فَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ أَنِ اصنَع الْفُلْک بِأَعْیُنِنَا وَ وَحْیِنَا» به نوح وحی کردیم «که»... . یا مثلاً در مورد اهل بهشت دارد که اهل بهشت علت سعادتمندی و خوشبختی جاودان را به اهل جهنم توضیح می‌دهند: « لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ ۖ وَنُودُوا أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا...» ...اهل بهشت صدا زده می‌شوند «که» این بهشت سزای آن اعمالی است که در دنیا انجام داده بودید... .



غرض این است که «أن» را می‌توانیم در معنای تفسیری بگیریم. یک احتمال دیگر هم هست و آن اینکه یک حرف «جَر» را در تقدیر بگیریم که در این صورت به آن «ان مصدریه» می‌گوییم: و عظم اسم الله «بأَنْ»تذکره الا علی حق.



بنا بر احتمال اول ترجمه عبارت می‌شود:



نام خدا را بزرگ بشمار؛ یعنی جز برای حق از نام خدا استفاده نکن.



بنا بر احتمال دوم ترجمه عبارت می‌شود:



نام خدا را بزرگ بشمار؛ به این طریق که از نام زیبای او جز برای حق استفاده نکنی.



البته هر دو می‌خواهد یک چیز را بگوید. می‌خواهد بگوید خدا و اسم خدا آن قدر برایت عزیز و بزرگ باشد که از این اسم برای غیر حق یعنی برای با طل استفاده نکنی.



خداوند متعال حق محض است و حق اسم خداست. بزرگترین جفای به حق مطلق این است که انسان از نام حق به کام باطل استفاده کند. به تعبیر امروزی از خدا و اسم خدا «استفاده ابزاری» کند. اسم خدا حق است ولی به دست انسان پوششی برای رسیدن به باطل می‌شود. حضرت می‌فرمایند مبادا از نام خدا برای رسیدن به دنیا استفاده کنی. مبادا خدا را پلی برای رسیدن به هوس‌های دنیوی خودت قرار دهی. نباید خدا روکشی برای باطل باشد.



وقتی به تاریخ نگاه می‌کنیم، موارد زیادی می‌بینیم که خدا را پوشش رسیدن به باطل قرار داده اند. به اسم دین دنبال دنیا هستند. به نام حق به دنبال رسیدن به باطل هستند. اینها از خدا و دین استفاده ابزاری می‌کنند و این کوچک شمردن نام خداست. مثلاً قرآن می‌فرماید: کسانی هستند که اگر حرف خودشان را بزنند، مشتری ندارد؛ ولی اگر حرف خودشان را به نام خدا بزنند، مشتری پیدا می‌کند. لذا حرف خودشان را به نام خدا می‌زنند. در آیه 79 سوره بقره می‌فرماید: « فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِ اللّهِ»؛ وای بر کسانی که چیزهایی از جانب خودشان می‌نویسند؛ ولی چون مشتری ندارد به اسم خدا معرفی می‌کنند. چرا؟ «لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً»؛ تا با آن دنیا را به دست آورند. نمونه‌های ساده‌اش کسانی هستند که بعد از پیامبر حدیث جعل می‌کردند و به پیامبر دروغ می‌بستند تا در جامعه جایگاهی به دست آورند. مرید پیدا کنند. البته شیطان از این حرف‌ها زرنگ‌تر است. بعضی هستند که رک ادعا نمی‌کنند که این حرف ها از طرف خداست. صریح دروغ نمی‌گویند. قیافه‌شان و لحن‌شان را طوری می‌کنند که مخاطب خیال کند او دارد حرف خدا را می‌زند. در آیه 78 سوره آل عمران آمده است: «وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَریقاً یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْکِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْکِتابِ»؛ بعضی هستند که چیزی از طرف خودشان نوشته اند ولی زبان و قیافه شان را طوری می‌کنند که شما خیال کنید از کتاب خداست؛ در حالی که از کتاب خدا نیست. مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می‌فرماید علت تکرار کلمه «کتاب» در این آیه این است که تفاوت کتاب این‌ها را با کتاب خدا نشان دهد. اینها علنی نمی‌گویند که کتابشان کتاب خداست. با قیافه و لحنشان القا می‌کنند. به خدا با علم دروغ می‌گویند. نمونه خیلی روشن اینها خوارج است. شعارشان «لا حکم الا لله» بود که برگرفته از قرآن است. آیه قرآن می‌فرماید: «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ» یعنی دستور فقط از آن خداست. در حالی که یکی از دستورهای خدا این است که از علی علیه السلام تبعیت کنید. اما خوارج همین آیه را شعار و پرچم برای مخالفت با علی کردند. استفاده ابزاری کردند. حضرت علی(ع) هم برآشفت و در خطبه 40 فرمود: « کَلِمَةُ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ، نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ ، وَ لَکِنَّ هَؤُلَاءِ یَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ»؛ کلمه حقی که با آن دنبال باطل هستند. اینها نمی‌گویند حکم از آن خداست. می‌گویند حاکم فقط خداست. باید بیاید زمین و حکومت کند.



امیرالمؤمنین می‌فرمایند اسم خدا را پوشش برای رسیدن به باطل قرار ندهید. اگر ما چیزی را فدای چیزی کردیم یعنی این دومی‌با ارزش تر است. اگر کسی خدا را خرج دنیا کرد، یعنی دنیا برایش با ارزش تر است. در دو جای قرآن نهی شده که مواظب باشید حق را لباس باطل و پل رسیدن به باطل نکنید. « وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ» و یا « لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقّ بِالْبَاطِلِ ». نباید این کار را کرد. این کار دو زیان عمده برای جامعه اسلامی‌دارد:



یکی اینکه وقتی کسانی قیافه دین می‌گیرند و کار شیطان می‌کنند؛ موجب فریب مردم عادی می‌شوند. مردم عادی می‌خواهند به خدا و حق برسند. اینها کسانی که دنبال رسیدن به خدا هستند را به شیطان می‌رسانند. این خیلی خیانت است.



دوم اینکه موجب بی اعتمادی و سرخوردگی مردم می‌شود. حرف کسی که راست می‌گوید را هم باور نمی‌کنند. می‌گویند اینها سر و ته یک کرباسند!



کسی به امیرالمؤمنین عرض کرد که من را موعظه کنید. حضرت فرمودند (حکمت 150):



« لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقّ بِالْبَاطِلِ»؛ از کسانی که امید دارد در آخرت وضعش خوب باشد ولی کاری نمی‌کند و توبه اش را عقب می‌اندازد نباش. « یَقُولُ فِی اَلدُّنْیَا بِقَوْلِ اَلزَّاهِدِینَ وَ یَعْمَلُ فِیهَا بِعَمَلِ اَلرَّاغِبِینَ» جزو کسانی نباش که قیافه متدینین را می‌گیرند ولی رفتارشان مثل بی دینها است. مثل کسانی نباش که شعار زهد و تقوا می‌دهند ولی در عمل به چپاول اموال مردم می‌پردازند.



مگر معاویه چه می‌کرد؟ معاویه منکر خدا و قیامت می‌شد؟ نه. امام جمعه و امام جماعت می‌شد. معاویه به امیرالمؤمنین نامه می‌نوشت که «ای علی از خدا بترس». استفاده ابزاری یعنی این. مردم را هم این طور تربیت کرده بود. یک بار به امیرالمؤمنین سلام الله علیه خبر دادند که معاویه جمع کثیری را سازماندهی کرده که در ایام حج مکه می‌روند و اوضاع را بررسی می‌کنند تا اگر مناسب بود، کودتا کند. امام به فرماندار خودشان در مکه نامه ای نوشتند و به او گفتند مواظب باش که فریب نخوری. کسانی دارند می‌آیند که «یلبسون الحق بالباطل». معاویه صفت ها اینگونه اند. شعار باطل نمی‌دهند. شعار حق می‌دهند و دنبال باطل هستند «یلبسون الحق بالباطل و یطیعون المخلوق فی معصیه الخالق». شعار حق می‌دهند و دنبال باطل هستند. حرف خدا را کنار گذاشته اند و حرف بنده خدا را اطاعت می‌کنند. جمله بعدی را دقت کنید: «یحتلبون الدنیا درها بالدین»؛ خوب شیر دنیا را می‌دوشند. تا بتوانند از امکانات دنیا بهره برداری می‌کنند. شیر دنیا را به اسم دین می‌دوشند. به اسم خدا کیسه شان را پر می‌کنند.



چقدر این کسانی که ظاهرشان ظاهر دینی است ولی عمل به غیر دین می‌کنند به دین ضرر می‌زنند.



علی علیه السلام وقتی مالک را به مصر فرستادند توصیه هایی کردند؛ از جمله راجع به قضات فرمودند که دقت کن چه کسی قاضی است. قاضی به اسم دین با جان و مال و ناموس مردم سر و کار دارد. جایی که تو داری می‌روی سال های سال زیر دست کسانی مانند عمروعاص بوده که شیر دنیا را به اسم دین می‌دوشیده است. فرمودند «فَانْظُرْ فِی ذَلِکَ نَظَراً بَلِیغاً»؛ در انتساب کسانی که به اسم عالم دینی منسوب می‌کنی خیلی دقت کن. اینها به اسم دین با مردم مرتبط می‌شوند. «فإنّ هذا الدین قد کان أسیرا فی أیدی الأشرار ، یُعمل فیه بالهوی ، وتُطلب به الدنیا»؛ این دین مظلوم در دست افراد ناباب اسیر بوده است. به اسم دین و در داخل دین به هوای نفسشان عمل می‌کرده اند و دنبال دنیا بوده اند. در این انتساب ها خیلی حواست را جمع کن!



پس فرمایش امیرالمومنین این است که بزرگی و عظمت خدا و اسم خدا در جان شما به این است که در راه باطل ازشان استفاده نکنید.



مرد باش و همانی که هستی خودت را نشان بده



تعداد زیادی از مترجمان و مفسران نهج‌البلاغه این جمله را به سوگند دروغ اختصاص داده‌اند. یعنی این جمله را اینگونه ترجمه کرده اند: اسم خدا را بزرگ بشمار، به اینکه قسم دروغ نخوری. این هم عیب ندارد اما دلیلی بر این اختصاص پیدا نمی‌شود. مصداقی از استفاده ابزاری است که در قرآن هم آمده است: « ولا تجعلوا الله عرضة لأیمانکم»؛ مراقب باشید نام خدا را سیبل قسم هایتان قرار ندهید. در معرض سوگند قرار ندهید. این بحث خیلی مهمی‌است که در فقه هم مطرح است. قسم و سوگند اختصاص به اسلام ندارد. در همه ادیان بوده است. دلیلش هم این است که بعضی وقت ها واقعیتی هست که نمی‌توان اثباتش کرد. راهی برای اثبات آن نداریم. در اینجا نیاز به این داریم که به ما اعتماد کنند و حرف ما را بپذیرند و باید به چیز مقدسی قسم خورد. مقدس ترین مقدس ها هم خداست. لذا یکی از ادله اثبات دعوا قسم است. ممکن است کسی با سوگند ما اعدام شود. در روایات متعدد داریم که مراقب سوگندهایتان باشید. صحبت درباره قسم های راست است. از نظر فقهی دو جور قسم داریم. یکی قسم خوردن برای انجام دادن یا ترک یک کار است. مثلاً کسی قسم می‌خورد که سیگار نکشد. قسم می‌خورد که فلان دعا را بخواند. در اینجایی که قسم خوردن برای انجام دادن یا ترک یک کار است، حتماً باید به قسم عمل شود و ترک آن نیز کفاره دارد. منتها نوع دوم قسم خوردن برای اثبات یا نفی یک مطلب است. مثلاً می‌گویی: به خدا قسم فلان طور بوده... . خدا شاهد است فلان طور بوده... . اگر این نوع قسم دروغ باشد که هیچ؛ تکلیفش روشن است.



به ما گفته‌اند خودتان را عادت دهید قسم راست هم نخورید؛ مگر اینکه چاره ای نداشته باشید. نام خدا را کوچک نکنید. نشانه «عظم اسم الله» این است که اگر راست می‌گویی هم قسم نخوری و اسم خدا را خرج نکنی. روایات زیادی داریم که می‌گوید حتی اگر حق با شماست، قسم نخورید. در ضمن وصایای پیامبر اکرم به امیرالمومنین هست که: « یا علی لا تحلف بالله کاذبا ولا صادقا من غیر ضرورة ولا تجعل عرضة لیمینک» علی جان، قسم دروغ که هیچ؛ اگر چاره داری قسم راست هم نخور... .



مرحوم مجلسی در بحارالانوار نقل می‌کند که « قال الحواریون لعیسى بن مریم: أوصنا، فقال: قال موسى (علیه السلام) لقومه: لا تحلفوا بالله کاذبین، وأنا آمرکم أن لا تحلفوا بالله صادقین ولا کاذبین»؛ حواریون از حضرت عیسی خواستند آنها را نصیحت کند. حضرت عیسی فرمود: «موسی به قومش گفت که قسم دروغ نخورید ولی من به شما می‌گویم قسم راست هم نخورید.»



* اگر اضطراری نیست، قسم نخورید



این جمله نهج‌البلاغه را بیشتر دقت کنید که در خطبه 187 و ظاهرا مربوط به آخرالزمان است و حضرت می‌فرمایند در آخرالزمان به دست آوردن یک درهم مال حلال از تحمل ضربه شمشیر سخت تر است و گیرنده از دهنده محترم تر تلقی می‌شود: « ذاک حیْثُ تسْکرُون مِنْ غیْرِ شرابٍ، بلْ مِن النِّعْمةِ والنّعِیمِ، وتحْلِفُون مِنْ غیْرِ اضْطِرارٍ، وتکْذِبُون مِنْ غیْرِ إِحْراجٍ ذاک إِذا عضّکُمُ الْبلاءُ کما یعضُّ الْقتبُغارِب الْبعیرِ ما أطْول هذا الْعناء، وأبْعد هذا الرّجاء!». در آخرالزمان مست می‌شوید، اما نه از شراب؛ بلکه از قدرت و پول! و بدون ضرورت و اضطرار قسم می‌خورید.



قسم راستی که از روی اجبار نیست از نظر علی(ع) نشانه آخرالزمان است



راجع به قسم هم دروغ خداوند فرمود: « لا اُنیلُ رَحْمَتی مَن تَعرَّضَ للأیمانِ الکاذِبهِ» رحمت من به کسی که قسم دروغ می‌خورد نمی‌رسد.



امام صادق علیه‌السلام فرمود: « من قال "اللّه یعلم" ما لم یعلم اهتز لذلک عرشه اعظاما له» اگر کسی بی خودی بگوید «خدا شاهده» و «خدا میدونه» در حالی که می‌داند اینطور نیست؛ عرش خدا از این حرفش و از این گناه به لرزه می‌افتد.



در روایت دیگر داریم که: « اذا قال العبد: علم اللّه و کان کاذبا قال اللّه تعالى: اما وجدت احدا تکذب علیه غیرى » اگر آدم به دروغ بگوید «خدا میدونه» و «خدا شاهده» در حالی که دروغ می‌گوید، خدا می‌گوید: کوچک تر از من پیدا نکردی به او دروغ ببندی؟ من از همه ضعیف تر بودم؟



از طرف دیگر داریم: «من أجل الله أن یحلف به کاذبا أعطاه الله عز و جل خیر مما ذهب منه»؛ اگر کسی ببیند با قسم دروغ می‌تواند چیزی به دست آود ولی به خاطر خدا این کار را نکند، خدا بیش از آنچه او از دست داده را به او می‌دهد.



استاد ما رضوان الله تعالی علیه می‌فرمود: آن خدایی که از این راه می‌تواند بدهد، از راه دیگر هم می‌تواند بدهد. تو به او اعتماد کن!





منبع:فارس








ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1BIPXPD



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


مستند صد نشان از بی نشان (شهید حشمت الله امینی)

اعتدال و صلح در گفتمان امام (ره)

محمدکاظم انبارلویی: رئیس جمهور محترم در مراسم تجدید بیعت دولت با بنیان گذار جمهوری اسلامی، امام خمینی (ره) گفت: " اعتدال و صلح را از امام آموختیم" اعتدال چیست و در منطق فقها و فیلسوفان معاصر چه جایگاهی دارد؟ حضرت آیت الله جوادی آملی می فرماید: " وجود مبارک حسین بن علی حامل عدل بود، نه اعتدال، برخی از سیاستمداران یا برخی اقتصاددانان طرفدار تعادل و اعتدال اند، یعنی هر چه مردم می طلبند ما باید عرضه کنیم یعنی تعادل عرضه و تقاضا، خواه تقاضای آنها به مقتضای فطرتشان باشد یا نباشد خواه تقاضای آنها به اقتضای دین باشد یا نباشد"



و نیز می فرماید: " ولی وجود مبارک حسین بن علی مانند انبیاء و اولیای الهی حامی عدل است. حوزه اقتضاء را تشریح می‌کنند. برابر آن مقتضای اقتضاء کالا عرضه می‌کنند نه برابر تقاضا! " (1)



همچنین آیت الله مصباح یزدی اعتدال را باتلاق مغالطه در قیاس می داند او نیز می فرماید؛"چگونه برخی قضیه اعتدال را قضیه ای کلی و قابل جریان در همه موارد می دانند."



هم او نیز می فرماید:" منشاء این مشکل یک نوع مغالطه در قیاس است می گویند این اعتدال است و هر اعتدالی حق است. پس این نیز حق است اما کبرای قضیه کلیت ندارد. در حالی که در قیاس شکل اول، باید کبرای کلی باشد و اگر نباشد ، مغالطه می‌شود و در سایه آن دین و دنیای مردم بر باد می رود " (2)



امام خمینی(ره) امام عدالت و عدل بود عدل برای او در سیاست ورزی ملکه شده بود. در ادبیات امام (ره) عدالت و عدل جایگاه ویژه ای داشت اما در فعل و قول سیاسی او مفهومی به نام (اعتدال) آنچنان که آقای رئیس جمهور از آن مراد می می‌کنند، دیده و شنیده نشده است.



فرو کاهیدن عدل و عدالت در ادبیات سیاسی امام (ره) به "اعتدال " چه مستندی دارد؟ آقای روحانی چهارشنبه گذشته در حرم مطهر حضرت امام (ره) می گوید: " امامی که استکبار ستیزی را به ما آموخت، شهامت آن را داشت آن روز که ضروری است راه صلح- بخوانید پذیرش قطعنامه - را برگزیند"



آیا با پذیرش قطعنامه آموزه های امام (ره) در مورد استکبار ستیزی پایان یافت؟ آقای روحانی باید یک بار دیگر متن پیام امام (ره) در مورد پذیرش قطعنامه 598 را بخواند تا معلوم شود منطق امام عادل با منطق کسی که پرچم "اعتدال" را دارد چقدر با هم فاصله دارند؟



اولین جمله امام (ره) در پیام پذیرش قطعنامه بعد از بسم الله الرحمن الرحیم ، آیه 27 سوره فتح است. آیا مفهوم این آیه رفتن به سوی اعتدال و صلح است یا ادامه مقاومت و ایمان به وعده خداوند برای تداوم پیروزیها؟



امام (ره) در این پیام قوی ترین و شدیدترین و بی رحمانه ترین حمله را به آمریکا و قدرتهای جهانی و نوکران منطقه ای آنان می کند. این منطق در دولت یازدهم چه جایگاهی دارد؟



امام (ره) صریحا می فرماید: "بارها این واقعیت را در سیاست خارجی و بین المللی اسلامی مان اعلام نموده ایم که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم.



حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ می گذارند از آن باکی نداریم و استقبال می کنیم" (3)



و بعد می فرماید: " ما در صدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیسم ، سرمایه داری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله (ص) را در جهان استکبار ترویج نماییم. " (4)



آیا دیپلماسی خارجی دولت یازدهم از منطق امام (ره) در پذیرش قطعنامه 598 که در متن پیام بدون پرده پوشی صراحتا در آن سخن از نابودی نظم نوین جهانی و خشکاندن ریشه های استبداد و استعمار رفته است بهره ای دارد؟ از این بالاتر امام (ره) تصریح می فرماید" ما با تمام وجود از گسترش باج خواهی و مصونیت کارگزاران آمریکا حتی اگر با مبارزه قهرآمیز هم شده باشد جلوگیری می کنیم. "(5)



آیا آقای رئیس جمهور از این واژگان بوی "صلح" استشمام می‌کنند یا ادامه نبرد با باج خواهان و در راس آن آمریکای جنایتکار؟!



من نمی توانم تاسف عمیق خود را از بیانات آقای رئیس جمهور در مرقد مطهر امام (ره) پنهان کنم. او بر سر مزار فردی سخن از "صلح" آن هم مستند به پذیرش قطعنامه 598 می کند که او مسلمانان جهان را در همان پیام دعوت به شورش و قیام علیه کفر و شرک جهانی خصوصا آمریکا می کند و می فرماید: «مسلمانان تمامی کشورهای جهان ! از آنجاکه شما در سلطه بیگانگان گرفتار مرگ تدریجی شده اید، باید بر وحشت از مرگ غلبه کنید و از وجود جوانان پر شور و شهادت طلبی که حاضرند خطوط کفر را بشکنند استفاده کنید و به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید ؛ بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید که عزت و حیات در سایه مبارزه است و اولین گام در مبارزه اراده است و پس از آن تصمیم بر اینکه سیادت کفر و شرک جهانی، خصوصا آمریکا را برخود حرام کنید" (6)



امروز با همین منطق جوانان حزب الله مثل صاعقه مرگ بر سر صهیونیستها فرود آمده اند. مگر می‌شود امام (ره) ملتها و دولتهای جهان را دعوت به مبارزه آشتی ناپذیر با کفر و شرک جهانی و بویژه آمریکا کند بعد دولت او دنبال "صلح" باشد؟



ممکن است آقای رئیس جمهور با نگارنده هم نظر باشد و بگوید منظور از پذیرش قطعنامه پذیرش شکل جدیدی از مبارزه با دشمن است که ما را به همان اهداف نبرد خونین می رساند. پس باید منطق این مبارزه را درک کرد و ادبیات آن را هم آموخت برای اینکه امام در همین پیام برای کسانی که باورشان شود قصه پذیرش قطعنامه آن طور که آنان " صلح" ترجمه می‌کنند، نیست می فرماید:

"راهی جز مبارزه نمانده است و باید چنگ و دندان ابر قدرتها خصوصا آمریکا را شکست. الزاما یکی از دو راه را انتخاب نمود یا شهادت یا پیروزی که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است ." (7)



ادبیات امام (ره) در پذیرش قطعنامه و به تعبیر شما "صلح" این است ، اگر امام (ره) می خواست از جنگ و قتال سخن بگوید چه می گفت؟!



امام (ره) در همان پذیرش قطعنامه می فرماید" امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، جنگ پا برهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین نموده اند می بوسم." (8)



آیا از این جملات صدای طبل جنگ به گوش می رسد یا ساز و دهل پذیرش صلح؟!



امام (ره) در همین پیام حتی آمریکا را تهدید می کند که فرزندان انقلاب ناوهای جنگی آمریکا را به قعر آبهای خلیج فارس می فرستند و فرمان آماده باش صادر و خطاب به جوانان کشور می فرماید " خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید"(9)



از ادبیات امام (ره) و استخدام واژگان انقلابی و الهی در پیام پذیرش قطعنامه، بنابر آنچه گفته آمد می فهمیم که جایی برای "اعتدال" و "صلح" در این پیام دیده نمی شود. شهامت ،‌جسارت و دلیری ای که در این پیام برای استمرار استکبار ستیزی دیده می‌شود در هیچ یک از پیامها، سخنرانیها و بیانیه های امام سابقه ندارد. بر فرض محال هم چنین ادبیاتی استشمام شود، این جایگاه، جایگاه امامت و ولایت است و رئیس جمهور نباید خود را در این مرتبت ببیند.



اگر فرآیند گفتگوها با 1+5 طی یک سال و نیم گذشته مبتنی بر راهبرد "اعتدال" و "صلح" باشد این رویکرد هیچ انطباقی با راهبرد امام ، رهبری معظم انقلاب و نظام ندارد، چرا که نه تنها چارچوب ها در این مورد مشخص است بلکه نوع نگرش و ادبیات آن هم معلوم است. ادبیات حاکم بر گفتگوها باید به گونه ای باشد که معلوم باشد ما با خصم درجه اول انقلاب در حال گفتگو هستیم. خصمی که امام (ره) از آن به عنوان منفورترین دولت یا دولتهای جهان یاد می کند. نرم زبانی در برابر فزون خواهی های آمریکا اعتدال نیست . ما از این اعتدال هرگز به صلح شرافتمندانه و نرمش قهرمانانه نمی رسیم. ما با یک مشت تبهکار بین المللی و ماجراجویان مست قدرت و فتنه گر روبه رو هستیم. امتیاز دادن و دل به عمل به وعده های دروغین مشتی پیمان شکن دادن از حکمت و عقلانیت سیاسی و تدبیر انقلابی دور است.



آنها به چیزی جز نابودی انقلاب و اسلام فکر نمی کنند. فقط زبان اقتدار، البته توام با عمل مقتدرانه آنها را سر جایشان می نشاند.



سخن آخر اینکه در 21 جلد صحیفه امام (ره) مجموعه آثار امام خمینی در هیچ یک از بیانات ، پیام ها، مصاحبه ها، احکام ، اجازات شرعی و نامه ها حتی یک کلمه " اعتدال" یافت نمی شود در جلد 22 صحیفه امام آنجا که سخن از نمایه های موضوعی و

واژه ها در 428 صفحه از هر واژه ای سخن است الاّ "اعتدال". در عوض صدها بار امام از "عدالت"و "عدل" سخن گفته است اما حتی یک بار از واژه "اعتدال" سخن به میان نیاورده است. نظر فیلسوفان و فقیهان در خصوص "عدل" و "عدالت" و نسبت آن با "اعتدال" روشن است. معلوم نیست آقای رئیس جمهور چگونه "اعتدال "را از امام آموخته است در حالی که هرگز امام (ره) به آن تفوه نفرموده است.



از جناب رئیس جمهور محترم می خواهیم یک بار دیگر پیام امام(ره) در مورد پذیرش قطعنامه 598 را بخوانند و بگویند چه تناسبی بین گفتمان امام در این پیام با گفتمان دولت در سیاست خارجی وجود دارد.



پی نوشتها:

1و2- خردنامه همشهری بهار 93- شماره 122 صفحات 16و17

3و4- صحیفه امام صفحه 81 – ج 21- پیام پذیرش قطعنامه 598

5و6- همان – صفحه 82

7- همان صفحه 83

8- همان صفحه 85

9- همان صفحه 96





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1BIPZqH



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


دکتر سعید زیباکلام به اتهام انتقاد از مسئولین دولتی در زمینه توافق ژنو به دادگاه احضا

دکتر سعید زیباکلام به اتهام انتقاد از مسئولین دولتی در زمینه توافق ژنو مجدداً به دادگاه احضار شد.

این استاد برجسته دانشگاه که طی یک سال گذشته در سراسر کشور اقدام به نقد علمی توافق ژنو در مجامع دانشگاهی نموده است در ادامه برخوردها علیه منتقدین رویه دیپلماسی دولت یازدهم به دادگاه احضار شده است.

اگرچه پس از گذرانده شدن دو جلسه بازپرسی و یک جلسه دادگاه به نظر می‌رسید پرونده وی به سوی مختومه شدن پیش می‌رود اما با احضار مجدد این استاد دانشگاه به دادگاه گویا دادرسی این پرونده وارد مرحله ی تازه‌ای شده و با توجه به جایگاه این چهره علمی در حرکات انتقادی نسبت به رویکردهای دولت یازدهم در عرصه سیاست خارجی، بیم آن می‌رود اینگونه فشارها نهایتاً منجر به خفقانی گسترده گردیده که این سلب آزادی بیان تبعات جبران‌ناپذیری را برای منافع ملی می‌تواند به بار بیاورد.

این در حالی است که در همین مدت شاهد برخوردهای قضایی با چهره‌ها و مطبوعات منتقد دیگر نیز بوده‌ایم و لغو سخنرانی چهره‌های منتقد توافقنامه ژنو در شهرها و دانشگاه‌های مختلف و نیز جلوگیری از نقد جدی توافقنامه در رسانه ملی از دیگر فعالیت‌های صورت گرفته علیه فضای آزاداندیشی و آزادی بیان توسط دولت بوده است.

برای مشاهده مصاحبه دکتر زیباکلام که پیش از این درباره پرونده‌ خود انجام داده است به این آدرس مراجعه کنید.





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1BIPZqA



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


شبکه تولیدکنندگان محتوای غیراخلاقی در فیس‌بوک منهدم شد

ه گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، در پی اجرای پروژه «عنکبوت» با هدف ناامن‌سازی شبکه‌های اجتماعی غربی برای تولیدکنندگان محتوای غیراخلاقی، مبتذل و مستهجن، مرکز بررسی جرائم سازمان‌یافته سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیانیه‌ای را صادر کرد. متن این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

به اطلاع مردم عزیز و غیور ایران اسلامی می‌رساند، در سایه عنایات حق‎تعالی و توجهات ویژه حضرت ولی‌عصر (ارواحنافداه) با تلاش‌های مجاهدانه پاسداران حریم امنیت میهن سرفرازمان، بخشی از مهم‌ترین عناصر و شبکه‌های فعال در اینترنت که مأموریت ترویج فساد و استحاله سبک زندگی ایرانی - اسلامی و هدف قرار دادن نهاد مقدس خانواده در سطح کشور را در دستور کار داشتند، شناسایی و تعدادی از آن‌ها دستگیر شدند. براساس اشراف کامل به‌دست‌آمده، این شبکه با سوء استفاده از بستر اینترنت و با حمایت پنهان و غیر مستقیم دولت‌های غربی، توانسته بود طی 2 سال فعالیت در پوشش موضوعات فرهنگی – اجتماعی، در قالب حدود 350 صفحه، تعداد قابل توجهی از کاربران را در شبکه اجتماعی فیس‌بوک مخاطب خود قرار دهد. این شبکه عموماً در جریان‌های رسانه‌ای که بیگانگان هدایت آن را به عهده داشتند، مورد سوء استفاده دستگاه رسانه‌ای ضد انقلاب قرار می‌گرفته است. تلاش برای ترویج فرهنگ اباحه‌گری، سست کردن و نفی نهاد خانواده، تمسخر اعتقادات و ارزش‌های دینی، ترویج روابط خارج از قواعد اخلاقی، انتشار تصاویر خصوصی دختران جوان -که باعث شکل‌گیری اختلافات بسیار در خانواده‌ها و احیاناً از هم پاشیدگی آن‌ها شده است-، سوء‍‌استفاده از نوجوانان و جوانان اعم از دختر و پسر و تولید و توزیع مطالب غیر اخلاقی و ضد دینی در قالب مطالب زرد و عامه‌پسند در شبکه اجتماعی فیس‌بوک، برخی از عناوین فعالیت‌های این شبکه بوده است. دیگر آن‌که اغفال زنان و دختران عضو فیس‌بوک، زمینه کسب درآمد نامشروع و تأمین معاش اعضای این شبکه را فراهم کرده بود.





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/16eaweF



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


دل نوشته های بچه های محل ما برای پیامبر گرامی اسلام(ص)

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا صاحب الزمان

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته




سلام بر همگی و عرض خسته نباشید ... دل نوشته های بچه های محل ما, نوشته هایی است که در ان به ساحت قدسی پیامبر گرامی اسلام(ص) علاقه های خود را ابراز کرده اند و برای ان حضرت مطالبی را نوشته اند ... این تنها کمکی است که از دست کودکان و نوجوانان برای ان حضرت برمی اید ... شاید بیشتر شاید کمتر ... اما باید درس گرفت .. از این جوانمردان کوچک ...



به نام خدا

شخصی محضر رسول خدا(ص) وارد شد و از ایشان درخواست نمود تا به او توصیه ای بنمایند . حضرت اینگونه توصیه فرمودند :

من به تو سفارش می کنم برای خدا شریک قرار ندهی . اگر که در اتش بسوزی و شکنجه بینی!

پدر و مادرت را اذیت مکن و به انان نیکی کن زنده باشند یا مرده اگر دستور دهند که از خانواده و زندگیت دست برداری چنین کن که این نشانه ی ایمان است . انچه که اضافی داری در اختیار برادر دینی ات بگذار.

در برخورد با برادر مسلمانت گشاده رو باش. به مردم اهانت مکن و باران رحمتت را بر انان ببار.

هر کدام از مسلمانان را که دیدار کردی سلام برسان.

مردم را به سوی اسلام دعوت کن.

بدان هر کارگشایی تو ثواب بنده ازاد کردن را دارد (....)

بدان که شراب و تمام مست کننده ها حرام اند.

منبع : بحارالانوار,جلد اول

نوشته خانم فاطمه شاهینی یا شاه حسینی از مشهد







ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1BIPZa6



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


نابودی شیعه بصورت نرم از دیدگاه فرانسیس فوکویاما






بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ



نابودی شیعه بصورت نرم :




نظریه های فوکویاما درباره پایان تاریخ و نیز نظریه های جنگ تمدن ها و نظریه جنگ مذاهب از هانتینگتون از پایه های فکری تحولات بین المللی در چند سال گذشته بوده است و اتفاقاتی که در سال های گذشته پیش آمده و شکست نماینده فکری غرب (آمریکا) و شکست اسرائیل و پیروزی های چشمگیر کشورها و گروه های اسلامی شیعی نظریه های این متفکر غربی را زیر سوال برده است.

فوکویاما نظریه های معروف و نیز اعترافات معروفی دارد که در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است که شما در این جا بخشی از اعترافات او را از گفته ها و نوشته هایش می خوانید.



اگر آمریکا بخواهد به ایران حمله کند !

فوکویاما میگوید: دولت آمریکا در حمله نظامی به ایران، منزوی تر از زمانی خواهد شد که قصد داشت به عراق حمله کند و اسرائیل تنها کشوری خواهد بود که به یقین با آمریکا در این تصمیم متحد خواهد شد.

هزینه نظامی آمریکا در حال حاضر برابر است با هزینه نظامی کل جهان، در نتیجه این سوال وجود دارد که چرا چنین قدرتی نتوانسته بعد از چهار سال و هزینه کردن حدود پانصد میلیارد دلار و کشته شدن شمار زیادی از نیروهای نظامی خود، صلح را به کشوری کوچک مانند عراق بازگرداند و حتی آن را کمی به سوی دموکراسی پیش ببرد؟

برخلاف القاعده، ایران نه یک شبکه بلکه یک کشور است که (برخلاف عراق) تاریخی کهن و معتبر دارد و به خاطر افزایش قیمت نفت مملو از امکانات گوناگون است؛ حکومت اسلامی حاکم بر این کشور – به ویژه پس از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد – خط مشی تهاجمی در پیش گرفته است

در واقع آمریکا در وضعیتی نیست که به کشوری دیگر حمله نظامی و آن را اشغال کند، به خصوص کشوری که سه برابر عراق مساحت دارد. چنین حمله ای باید از طریق هوا صورت بگیرد که به تغییر حکومت و نهایتا متوقف کردن برنامه تسلیحات اتمی این کشور نخواهد انجامید.

در همین حال، اطمینانی نیست که اطلاعات آمریکا در مورد تاسیسات هسته ای ایران، بهتر از اطلاعات این کشور در زمان حمله به عراق باشد. حمله هوایی همچنین به احتمال زیاد باعث افزایش حمایت از حکومت ایران خواهد شد، نه سقوط آن و همچنین باعث تحریک حملات علیه اهداف آمریکایی و متحدانش در سراسر جهان خواهد شد. دولت آمریکا در حمله نظامی به ایران منزوی تر از زمانی خواهد شد که قصد داشت به عراق حمله کند و اسرائیل تنها کشوری خواهد بود که به یقین با آمریکا در این تصمیم متحد خواهد شد.

شیعه به روایت فوکویاما

در دهه ۶۰ شمسی پس از پیروزی رزمندگان اسلام در عملیات خیبر ، در اورشلیم کنفرانسی توسط صهیونیستها برگزار شد. موضوع بحث فوکویاما در این کنفرانس بازشناسی هویت شیعه است.

او می گوید شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیررس ما است.

او می گوید شیعه پرنده ای است که دو بال دارد ، یک بال ســـــــبز و یک بال سرخ. بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی اوست. چون شیعه در انتظار عدالت به سر می برد. شیعه امیدوار است و انسان امیدوار شکست ناپذیر است. ( ببینید چقدر قوی و فلسفی استدلال می کند ).

او می گوید شما نمیتوانید انسانهایی را تسخیر کنید که این انسانها بر این باورند که یک کسی خواهد آمد که علیرغم فراگیری ظلم و جور ، جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.

بر مبنای نظریه فوکویاما ، بال سبز شیعه همان فلسفه انتظار یا عدالت خواهی است.

او میگوید بال سرخ شیعه ، شهادت طلبی است که شهادت طلبی ریشه در کربلا و عاشورای حسینی دارد که این مسأله شیعه را فناناپذیر کرده است.

شیعه با این دو بال ، افق پروازش خیلی بالاست و تیرهای زهرآگین سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و اخلاقی و نظامی به آن نمی رسد.

او می گوید شیعه با شهادت ، دو چندان می شود. شیعه تنها عنصری است که هر چه آن را از بین ببرند ، بیشتر می شود.

آقای فوکویاما میگوید آن نقطه ای که در آموزه های شیعی بسیار اهمیت دارد ، ولایت پذیری شیعه است. شیعه تنها مذهبی است که نگاهش به ولایت فقیه است و نظریه ولایت فقیه برتر از نظریه نخبگان افلاطونی است. او معتقد است که ولایت پذیری شیعه او را تهدید ناپذیر کرده است.

فوکویاما پس از کنفرانس اورشلیم ، یک مهندسی معکوس برای شیعه و یک مهندسی درست برای خودشان می نویسد.

مهندسی معکوس برای شیعه این بود که ابتدا ولایت فقیه را بزنند. تا ولایت فقیه را نزنید نمی توانید به ساحت مقدس مهدی موعود ( عج ) تجاوز کنید.

لذا اگر مشاهده می کنید که امروز بعضی از سیاستمداران در جمهوری اسلامی مطرح می کنند که ولی فقیه انتخابی است نه انتصابی ، و می گویند که ولی فقیه باید به صورت شورایی اداره شود یا با رأی مردم و به رأی مستقیم مردم قرار بگیرد ، ناشی از این است که باید ولایت فقیه زده شود…

جنگ عراق

فوکویاما که از هواداران تحت فشار دادن و تغییر رژیم در عراق بود، از اولین کسانی بشمار می رود که در مورد این مساله دچار تردید شد و سرانجام با آن به مخالفت پرداخت.

مجله «نیو ستیتزمن» در این مورد و در معرفی کتاب «پس از نومحافظه کاران» فوکویاما می نویسد: فوکویاما پیش و پس از ١١سپتامبر، خواستار فشار بر عراق بود ولی هر چه به حمله نهایی نزدیکتر شدیم، بیشتر در مورد موضع خود دچار تردید شد. این مجله می افزاید باید در نظر گرفت که نومحافظه کاران، تنها هواداران جنگ عراق نبودند، بلکه روشنفکرهای چپ امریکایی، بسیاری از دمکراتها و جمهوریخواهانی که جز نومحافظه کاران نبودند، طبل جنگ را بصدا در آوردند.

پیروزی سریع آمریکاییها در پس گیری کویت، عملیات کوزوو و شکست دادن طالبان باعث شدند که نومحافظه کاران تغییر رژیم در عراق را نیز ساده بپندارند. فو کویاما می گوید در مورد مساله سلاحهای کشتار جمعی در عراق به شدت غلو شده بود. آمریکا در حمله به عراق، حتی به نظر هم پیمانانش اهمیت نداد و استثنا بودن خود را مطرح کرد.

آخرین درس از اقدام نظامی علیه عراق این بوده که دولت کنونی آمریکا، در اداره روز به روز سیاست های خود در مورد عراق ناتوانی زیادی نشان داده است. یکی از این ناتوانی ها، ضعف دولت بوش در دنبال کردن اهداف بلند پروازانه اش بوده است.در حالیکه آمریکا حدود سه سال پیش (ژوئن ۲۰۰۴) با موفقیت توانست اختیار حاکمیت عراق را به دست بگیرد و همچنین شش ماه بعد از آن انتخابات سراسری در این کشور برگزار شد، در آموزش ارتش عراق، انتصاب سفرا و از همه مهم تر در بازخواست مقاماتی که در عراق بد عمل کرده اند، شکست خورده است.

فوکویاما می گوید: پروژه چندانی برای باز سازی عراق وجود نداشت و حل مسایل پس از حمله بسیار ساده عنوان شده بود. چرا که رامسفلد وزیر دفاع امریکا، جنگی سریع با جنگ افزار سبک و متحرک، و با تعداد محدودی نظامی را طرح ریزی کرده بود. در پی اثبات کارایی چنین عملیاتی بود که باعث گرفتاری آمریکایی ها شد. این جنگ باعث محدودیت عمل نیروهای آمریکایی در جاهای دیگر دنیا شده است و ناکامی در آن می تواند باعث چرخش سیاست خارجی آمریکا به سوی واقع گرایی وحتی منزوی شدن این کشور شود. به عبارت دیگر سناریوی پس از ویتنام دوباره تکرار می شود. فوکویاما امیدوار است چنین وضعی پیش نیاید چون قوی ترین و ثروتمندترین کشور دنیا می تواند نقش مهمی در جهان ایفا کند.



فوکویاما و اخلاق در آمریکا

فوکویاما از جمله کسانی است که به فروپاشی اخلاق در غرب اعتراف کرده و در مقاله با عنوان «اخلاق و فرهنگ در آمریکا» می گوید: ویلیام جی. بنت در سال ۱۹۹۴ کتابی را به عنوان نمایه شاخص های برجسته فرهنگی منتشر کرد و آمارهای مختلفی در باره گرایش های اجتماعی ارائه داد. بنت نشان داد که بین اواسط دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰، سلامت اجتماعی آمریکا به صورت هولناکی وخیم بوده است. در دهه ۱۹۹۰،از هر سه نوزاد آمریکایی یکی نامشروع متولد می شود. تقریبا یک سوم مردان آمریکایی آفریقایی تبار که بین ۲۰ تا ۲۹ ساله اند به نحوی گرفتار نظام عدالت جزایی می شوند و همچنین دانش آموزان آمریکایی شرکت کننده در المپیادهای جهانی در مقایسه با کشورهای صنعتی دیگر، نازلترین رتبه ها را اخذ می کنند. طبق استدلال بنت، هرچند آمریکاییان از لحاظ مادی ثروتمندتر از هر زمان دیگر هستند، در وضعیت وحشتناک فقر اخلاقی به سر می برند.

از نگاه برخی آمریکاییان، آمریکا تنها کشوری نیست که مشمول این تحولات اجتماعی شده است; بلکه همه کشورهای صنعتی غیرسیاسی، شاهد اختلالات اجتماعی بسیار عظیمی در دهه ۱۹۹۰ بوده اند. من این پدیده را فروپاشی عمیق ارزش های اجتماعی غرب نامیده ام.

اکنون کسانی چون فوکویاما، هانتینگتون، مک لوهان و… هستند که سرنوشت غرب و میلیاردها انسان را با تصورات خام خود در دنیای لیبرال دموکراسی غرب به حراج گذاشته اند و سعی دارند موعود عصر جدید باشند اما نتیجه این تفکرات و نظریه ها تا الان استثمار ملت ها و نابودی فرهنگ ها و اشغال کشورها و کشته شدن صدها هزار انسان بیگناه و… بوده است.



نظریه فوکویاما در مورد شیعه

« صهیونیسم » ، اسرائیل نیست ، بلکه یک مثلث جغرافیایی است که آمریکا و انگلیس و اسرائیل اضلاع آن هستند که اینها هر حرکتی را در جهان هماهنگ با هم انجام می دهند.

اگر این مثلث جغرافیایی را با مثلث ابزاری یعنی ابزار اقتصادی ، ابزار نظامی و ابزار اطلاعاتی ترکیب کنیم ستاره شوم صهیونیست ایجاد می شود. این میوه خبیثه ، هسته ای دارد به نام دموکراسی ، که می گوید ما جهان را با دموکراسی فتح خواهیم کرد.

صهیونیزم برای ورود به کشورها یک مثلث انسانی دارد که این مثلث انسانی عبارت است از: منافقین ، نفوذی ها و احزاب سیاسی.

اول ، منافقین:

اگر مروری بر عملکردها داشته باشیم ، مشاهده می کنیم که جامعه اسلامی با یک معضل اساسی و خطر جدی به نام منافقین رو به رو بوده است که این مسأله آنقدر پیچیده و مبهم بوده که علاوه بر سوره ای در قرآن کریم به نام منافقین ، موضوع بسیاری از آیات در سوره های مختلف در ارتباط با ویژگی ها و نظریه های منافقین مطرح شده است.

دوم ، نفوذی ها:

که یک بحث جداگانه و خاص خودش را می طلبد ، یعنی کسانی که تا لایه های حاکمیت به پیش می روند ، یعنی همان ۸۶ نفری که

در دوران انقلاب دارای پرونده های وحشتناک اعم از مسائل امنیتی و اطلاعاتی و فساد اقتصادی و حتی فساد اخلاقی دارند ، دلیل این مدعاست.

سوم ، احزاب سیاسی:

در خصوص احزاب سیاسی ، شما نمی توانید یک حزب سیاسی را در جهان پیدا کنید که این حزب سیاسی آلت دست صهیونیستها نباشد.

احزاب سیاسی مانند گربه هایی هستند که برای رضایت ارباب موش نمیگیرند.

احزاب سیاسی مطلقاً به فکر حل مشکلات مردم نیستند ، بلکه فقط به فکر خودشان ، حزبشان ، قدرتشان و گره زدن آن قدرت با ثروت می اندیشند.

حال اگر این مثلث انسانی را با مثلث موضوعی یعنی « لیبرالیسم » ، « حقوق بشر » و بحث « تروریسم » ترکیب کنیم ، هسته ای غیر از دموکراسی ، به نام « اومانیسم » دارد که به معنای « انسان محوری » است.

اومانیسم ، اصالت را به انسان می دهد و انسان محوری عوارضی همچون فساد اخلاقی ، فساد اقتصادی و فساد سیاسی به دنبال دارد و فساد اخلاقی ، اقتصادی و سیاسی ، یک کشور را متلاشی می کند و آن را در اختیار صهیونیسم قرار می دهد.

سه کنفرانس جهانی. کنفرانس تورنتو ، کنفرانس واشنگتن و کنفرانس اورشلیم.در هر سه کنفرانس ، « فوکویاما » آمد و در یک نگاه جدید ، کتاب پایان تاریخ را مطرح کرد. کتاب پایان تاریخ در برابر کتاب برخورد تمدنهای هانتینگتون مطرح شد.



هانتینگتون در کتاب خود میگوید:

تلویزیون و رسانه ها دنیا را به سمت دهکده واحد به پیش می برند و خرده فرهنگها به سمت فرهنگ غالب ، بلعیده می شوند. به این دلیل که تلویزیون به مردم میگوید که چگونه و با چه روش و منشی زندگی کنید.

وی می گوید که خرده فرهنگها احساس خطر خواهند کرد و به ناچار دنیا درگیر جنگی خانمانسوز خواهد شد.

او می گوید برای پیشگیری از این جنگ ، باید یک تمدن و یک فرهنگ را به عنوان کدخدا بپذیریم و بعد هم نتیجه گیری می کند که این کدخدا آمریکا است.

همان طورکه قبلا گفته شد آقای فوکویاما در کتاب پایان تاریخ و واپسین انسان ،(The End o History and the last man) ضمن تأئید این جنگ و قطعی بودن آن ، می گوید این جنگ حتمی است ولی برنده این جنگ ، غرب نیست.

فوکویاما با دلیل و مدرک اثبات می کند که برنده جنگ آخر الزمان ، « شیـــــــــــــــــــعـــ یان » هستند…

او نظریه ای ارائه می دهد به نام میکروپولتیک و میکروفیزیک. میکروپولتیک یعنی میل و انگیزه ؛ میکروفیزیک یعنی قدرت.

او می گوید برای پیروزی بر مردم یک کشور ، باید انگیزه مردم را تغییر داد. اگر انگیزه مردم ، که به عنوان یک « فرهنگ » شکل گرفته است ، تغییر کند و به رفاه طلبی و تجمل گرایی و اشرافی گری تبدیل شود ، شما پیروز خواهید شد. و گرنه مانند این است که آب در هاون می کوبید. این انگیزه ها هم تغییر نمی کنند مگر اینکه ارکان یک قدرت برای تغییر دادن آن وارد صحنه شوند.

اینها در یک دوره ای در پی تغییر انگیزه ها بودند ، پس از مدتی گفتند فضای میکروفیزیک یعنی قدرت برایمان آماده است ، لذا در یک دوره ای برای حضور در قدرت به صحنه آمدند و برای حضور در این صحنه ( صحنه قدرت یا میکروفیزیک ) حدود ۷۰۰ میلیلرد دلار هزینه کردند.

در یک دوره ای ، یکی از اساتید دانشگاه استراتژیک آمریکا به عنوان جامعه شناس هلندی با روادید هندی به جمهوری اسلامی آمد و هشت ماه بر روی جمهوری اسلامی کار تحقیقاتی انجام داد.

وی پس از بازگشت به آمریکا گفت: باید شما ابتدا جهت آندلسیزه کردن ایران تلاش کنید. لذا سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۲ را سال ترویج فساد اخلاقی قرار دادند.

سال ۱۳۷۲ تا سال ۱۳۷۴ را سال سکولاریزه کردن جامعه قرار دادند و گفتند بایستی کاری کنید که دین از سیاست جدا شود.

از سال ۱۳۷۴ تا سال ۱۳۷۶ را سال واتیکانیزه کردن جمهوری اسلامی قرار دادند و گفتند بایستی کاری کنید که روحانیون به حکومت کاری نداشته باشند. پرچمدار این حرکت را هم آقای منتظری قرار دادند.

از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۸۰ را سال تغییر انگیزه ها و اندیشه ها قرار دادند.

از سال ۱۳۸۰ تا سال ۱۳۸۲ را سال حقوق بشر قرار دادند ، تا آنجایی که ما پشت سر هم به عنوان ناقض حقوق بشر محکوم می شدیم.

از سال ۱۳۸۲ تا سال ۱۳۸۴ را سال تلاش برای آزادی و لیبرالیسم مطرح کردند.

از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۸۶ را سال رویارویی غرب با شیعه قرار دادند و گفتند که باید در سال ۱۳۸۶ با برنامه ای دقیق ، شیعه را جمع کنیم.

آقای فوکویاما در تبیین چگونگی تغییر انگیزه ها و اندیشه ها می گوید شما بیایید برای غرب یک امام زمان ، یک کربلا و یک ولی فقیه درست کنید. البته لازمه این کار این است که ما یک مکتب جدیدی بسازیم. او یک مکتب جدیدی به نام آوانجلیس عرضه کرد. در آوانجلیس عیسی ناصری خواهد آمد.

او هر چه درباره طول و عرض و ارتفاع امام زمان ما بیان شده است به عیسی ناصری نسبت داده است. او گفته است زمانی که دنیا پر از ظلم و جور می شود ، عیسی ناصری می آید تا دنیا را پر از عدل و داد کند.

بعد این آقای فوکویاما شبکه ای درست می کند به نام TBN که کارش تحلیل وقایعی است که در جامعه رخ می دهد.

وقتی سونامی اتفاق افتاد ، پروفسور « هالدینگ زی » ( شاگرد فوکویاما ) بیش از بیست ساعت تفسیر کرد که این یکی از علائم ظهور امام زمان عیسی ناصری است! هر حادثه ای که رخ بدهد میگوید این هم یکی از نشانه های ظهور است!…

خوب ، اینها گفتند ما امام زمان را درست کردیم. حالا باید این امام زمان را در فیلم ها نشان بدهیم ، کربلا را در فیلم ها نشان بدهیم.

برابر دستور فوکویاما ، فیلم سازی دقیقاً بر اساس مدل جنگ تحمیلی ما شروع شد.

فیلمی ساختند به نام « دسته برادران ».

لفظ « برادر » مال کیست؟ جمله « خسته نباشید » و « برادر » را از کجا گرفته بودند؟

فیلم دسته برادران ، دقیقاً بر اساس مدل « روایت فتح » شهید آوینی ساخته شده است. یعنی با همان اسلوب ، متن و شکل های احساسی و عاطفی که شهید آوینی روایت فتح را درست کرد.

« خسته نباشید برادر » با همان روش و با همان دیالوگهایی که شهید آوینی گفته است ، در این فیلم بیان می شود.

در فیلم دسته برادران ، آمده اند با یک رزمنده پیر دوران جنگ دوم جهانی مصاحبه کرده اند.

این رزمنده پیر در این مصاحبه می گوید:

ما در جبهه در یک جایی قرار گرفته بودیم که همه چیز علیه ما بود. من در آنجا به عیسی ناصری متوسل شدم ، یک مرتبه دیدم نور سبزی از سمت غرب به پیش من آمد و من برای اولین بار عیسی ناصری را در جبهه ملاقات کردم!

در فیلم « نجات سرباز راین» ، از مادر سه شهید تجلیل صورت می گیرد.

در فیلم جنگ پرل هاربر ، تئوری « جنگ ، تا رفع فتنه در عالم » را لحاظ کرده اند.

در فیلم « زمانی که سرباز بودیم » کربلا را بازسازی می کنند که این فیلم بر اساس عملیات کربلای پنج ساخته شده است.

این فیلم بسیار زیباست ، آدم هایی که به اصطلاح در فیلم مجروح می شوند ، یک نفر با درجه سرهنگی می آید و سر این مجروحین را روی پایش می گذارد و از آنها می پرسد: آخرین وصیتت چیست؟ مجروحینی که در لحظات آخر جان دادن و شهید شدن هستند در پاسخ به او می گویند: خون را از چشمم پاک کن می خواهم یک بار دیگر امام زمانم را ببینم. یا می گوید: سلام مرا به امام زمان عیسی ناصری برسان.

یا در قسمت دیگری از فیلم ، یکی از رزمندگان ، لبش را که خشکیده است ، به رزمنده دیگری نشان می دهد ( یعنی تشنه ام ). آن رزمنده دیگر هم زبانش را بیرون می آورد و می گوید: من هم از تشنگی دارم شهید می شوم. این یعنی شبیه سازی کربلا.

در فیلم « سقوط شاهین سیاه »، به درستی صحنه کربلا را به تصویر می کشند.

امام حسین و یارانش در یک طرف و شمر با آن لباس مخصوصش در طرف دیگر است.

در این فیلم ، سربازان آمریکایی با لباس سبز رنگ نقش یاران امام حسین را در صحنه کربلا بازی می کنند و سربازان مقابل آنها ، با لباس قرمز رنگ نقش دشمنان آمریکایی ها را بازی می کنند.

وقتی یکی از سربازان آمریکایی مجروح می شود و بر زمین می افتد ، خون سبز از او خارج می شود. چرا؟ چون رنگ سبز در فرهنگ شیعه مقدس است…

در فیلم « جن گیر » ، یک دانشمند مسیحی که روحانی است ، به کربلا می آید و در کربلا تحقیق می کند تا اینکه به جنازه شهیدی می رسد و می بیند که این جنازه شهید که تازه است ، مومیایی شده است.

این جنازه مومیایی شده به گونه ای به مخاطب القاء می شود که شما می توانید آرمی شبیه آرم جمهوری اسلامی را در آن ببینید.

غروب در آیین مسیحیت ، هنگامه شیطانی است. در حالی که غروب در آموزه های شیعه ، وقت الهی است. در فیلم بیگانه غروب را به تصویر می کشد که در اینجا یک تا چهار دقیقه ایران را به عنوان نماد شیطان نشان می دهند.

در فیلم « دروغهای حقیقی » ، ایران را نشان می دهند. و بعد ایرانی ها را در حالی که بمب اتم ساخته اند و این بمب را برای یک گروه تروریستی عرب زبان ساکن در آمریکا فرستاده اند که این گروه قرار است شهر جورچ واشنگتن را نابود کند، نشان می دهد.

در فیلم « نفوذی » ، یک گروه تروریستی شیعه را نشان می دهد که با یک عرب زبان دیدار می کند ، وقتی این گروه تروریستی دسنگیر می شوند ، در دستهای این گروه ، تسبیح را مشاهده می کنید و بعد هم صدای اذان همراه با « اشهد ان علیاً ولی الله » را پخش می کنند.

در فیلم « نبرد آخر الزمان » ، یک هنرپیشه ای را به کار گرفتند که چهره اش به جرج بوش شبیه است. جرج بوش در این فیلم به مبارزه با شیطان می پردازد ، به گونه ای که قصد دارد دنیا را از عدل و داد پر کند. یعنی القاء می کنند که رئیس جمهور آمریکا مقدمه ظهور امام زمان ( عیسی ناصری ) است.

توجه کنید که جورج بوش در آن سخنرانی معروف ، نگفت که ایران « محور شرارت » است. مترجم اشتباه ترجمه کرده است. جورج بوش گفته است: ایران محور « شیطان » است ، مظهر شیطان است و ما داریم با شیطان مبارزه می کنیم… .



******************

نتیجه سحن اینکه:

تمام غرب را قانع کرده اند که آمریکا در مبارزه با شیعه و ایران هیچ منافعی ندارد ، بلکه می خواهد شیطان را از بین ببرد و زمینه ظهور امام زمان عیسی ناصری را فراهم کند.

لذا محور شیطان ، جمهوری اسلامی است و برای اینکه مسلمانان را فریب دهند ، کره شمالی را هم به این محور اضافه کرده اند تا به نوعی بگویند که اصلاً بحث اسلام و جنگ با اسلام مطرح نیست ، بلکه بحث روی قضیه ایران است که محور شیطان و شرارت است.

نتیجه نهایی سخن اینکه: یکی از هدفهای مقابله صهیونیستها با جمهوری اسلامی ، منصرف کردن انسانها از مسیر واقعی خداست و همچنین سست کردن انسانها نسبت به باورهای دینی ، ترویج نگاه آخر الزمانی مطلوب صهیونیسم ، و برتر جلوه دادن یهود نسبت به ادیان دیگر و در نهایت ، ترسیم چهره ای زشت و شیطانی و شرور و تروریست از جمهوری اسلامی است…








منبع :

نابودی شیعه بصورت نرم از دیدگاه فرانسیس فوکویاما





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1wNkcSI



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


عنکبوتی که برق تولید می کند!+عکس

به گزارش فرهنگ نیوز، از قرن‌ها پیش تار عنکبوت به عنوان ساختاری بسیار سبک و در عین حال فوق‌العاده مستحکم شناخته شده است. این ویژگی ها موجب شده تا امروزه ایده استفاده از تار عنکبوت در بسیاری از امور و صنایع مطرح شود نظیر ساخت جلیقه ضد گلوله تا تجهیزات الکترونیکی و حالا با شناسایی گونه‌ای از عنکبوت‌ها که تارهایی با خاصیت الکتریکی تولید می‌کنند قابل پیش بینی است که به زودی بر کارایی این ساختار ارزشمند طبیعی افزوده شود.

یافته‌های جدید محققان دانشگاه آکسفورد نشان می‌دهد گونه‌ای عنکبوت وجود دارد که تار آن الکتریسیته ساکن در خود دارد، دقیقا مانند موهای گربه که پس از مالش دادن با بادکنک در این وضعیت قرار می‌گیرد.






این محققان به تازگی نتایج دستاوردی جالب توجه را در نشریه Biological Letters منتشر کرده‌اند که نشان می‌دهد چگونه گونه‌ای عنکبوت طی فرآیندی پیچیده و حیرت انگیز، تارهای خود را همراه با الکتریسیته ساکن تولید می‌کند.



محققان دریافته‌اند که این گونه از عنکبوت که به آن "عنکبوت وسط باغ" گفته می‌شود همواره دارای تارهایی است که مقادیر بسیار اندکی بار الکتریکی در خود دارد. این جانور از اندام ویژه‌ای در بدنش تارهای منحصربفردش را تولید و به بیرون پرتاب می‌کند و جالب اینکه با استفاده از آن شبکه ای از تارهای در هم تنیده الکتریکی می‌سازد.



باردارساختن تارها طی فرآیند جالب توجهی صورت می‌گیرد. تار پس از تولید درحالی از بدن حشره خارج می‌شد که با سایش با عضوی خاص که ساختاری فیبرمانند دارد دارای بار الکتریکی می‌شود.





ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1zjvV1g



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


عملیات توسعه صحن حرم مطهر حضرت عباس(ع)+تصاویر


به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ پس از موفقیت عملیات اجرائی زیرزمین امام جواد(ع) که در زیر صحن مطهر حضرت عباس(ع) و در ضلع شمالی آن واقع گردیده و به مثابه آغاز عملیات احداث زیر زمین در صحن مطهر عباسی به شمار می‌رود، عملیات اجرائی زیر زمین دوم با نام امام حسین(ع) در جهت صحن مطهر حضرت سید الشهداء(ع) آغاز گردید.



پروژه سرداب امام جواد(ع) در برگزاری مراسم زیارت اربعین ۱۴۳۶ هـ. ق نقس بسزائی در تامین فضا برای بانوان زائر داشت بطوریکه ضرورت احداث سردابهای دیگر را صد چندان نمود.



این پروژه اکنون از پروژه‌های مهم آستان مقدس عباسی به شمار می‌رود که از اهمیت بالائی برخوردار می‌باشد. احداث سرداب در عتبات مقدسه عراق تا کنون عملیاتی نگردیده بود و سرداب امام جواد(ع) اولین سرداب در سطح عتبات مقدسه عراق به شمار می‌رود.



مهندس ضیاء مجید الصائغ رئیس قسمت پروژه‌های مهندسی حرم مطهر گفت: قسمت پروژه‌های مهندسی حرم مطهر ناظر طراحی و اجرای این پروژه می‌باشد. وی مساحت حاصله از احداث سرداب امام حسین(ع) که در ضلع غربی حرم مطهر عباسی واقع شده است را ۱۰۰۰ متر مربع اعلام نمود و گفت: سرداب امام حسین(ع) محصور بین دو درب صاحب الزمان(ع) و امام حسن(ع) به طول ۶۶ متر و عرض ۲. ۱۴ متر احداث و به تمامی تجهیزات لازم برای زیارت مردم مجهز خواهد شد.



وی از پیش بینی نصب پله برقی و آسانسور در طرح این سرداب برای تسهیل تردد زائران خبر داد.



مهندس ضیاء همچنین از اجرای عملیات خاک برداری و انتقال تاسیسات زیرزمینی موجود در این بخش از صحن مطهر خبر داد.



وی اجرای پروژه‌ای به این بزرگی را خالی از مشکلات و موانع ندانست و گفت: تا کنون بحمد الله و به برکت حضرت عباس(ع) بر تمامی مشکلات فائق آمده‌ایم و ان شاء الله با بهره گیری از این پشتیبانی معنوی مراحل مختلف کار را به پیش خواهیم برد.




























ادامه مطلب ....



http://ift.tt/1tK0Djh



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم