۱۳۹۲ آذر ۹, شنبه

چگونگی تأثیر گناهان پدر و مادر در فرزندان


چگونگی تأثیر گناهان پدر و مادر در فرزندان















اصل کلّی و قاعده ی شک ناپذیر و محکم در دین اسلام همان است که خداوند متعال بیان فرموده: هیچ كس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى‏ گیرد. و اینكه براى انسان بهره ‏اى جز سعى و كوشش او نیست. و اینكه تلاش او به زودى دیده مى‏ شود. سپس به او جزاى كافى داده خواهد شد.









اصل کلّی و قاعده ی شک ناپذیر و محکم در دین اسلام همان است که خداوند متعال بیان فرموده که: أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى (نجم/38-41)




هیچ كس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى‏ گیرد. و اینكه براى انسان بهره ‏اى جز سعى و كوشش او نیست. و اینكه تلاش او به زودى دیده مى‏ شود. سپس به او جزاى كافى داده خواهد شد.»



طبق براهین عقلی و صریح آیات قرآن کریم شکّی در این نیست که خداوند متعال عادل است؛ پس محال است کسی را به خاطر کاری که نکرده است مجازات کند؛ لذا عذاب، فقط در مقابل گناه اختیاری است و بس.



حوادث و اتفاقات در این عالم بر اساس علت و معلول صورت می گیرد؛ بنابراین هر حادثه ای و از جمله تولد فرزندان و تکوین آن ها، نیز روحیات و آثارشان، بر اساس علت های خاص خود است و خداوند نیز بر اساس همان چیزی که علت ها اقتضا دارد، به موجودات فیض می بخشد. پس اگر فرزندی در خلقت جسمانی یا روحی دارای نقص است، مربوط به علت های آن است.



بنابراین تأثیر کارهای پدر و مادر بر فرزندان، یکی از آثار وضعی و تکوینی اعمال آن‌ها است و اگر به خداوند نسبت داده می‌شود، به خاطر آن است که تمام آثار تکوینی و خواص علت و معلول به او منسوب است و به هیچ وجه ظلم و ستمی از ناحیه خداوند بر کسی نخواهد شد.



به قول شاعر همواره «گندم از گندم بروید جو ز جو » بر این اساس از زمین خوب و حاصل خیز گیاه خوب می روید و در زمین نامرغوب گیاه نامرغوب رشد می کند. « وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدًا كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْكُرُونَ» (اعراف/58)



جهان آفرینش، جهان تأثیر و تأثر است و به ویژه پدیده ها از علل حقیقی و اعدادی خود تأثیر می پذیرند. پدر و مادر نیز از علل اعدادی و شرایط پیدایش فرزندان هستند كه بدین دلیل رفتار آنها در پیش از تولد كودك و انعقاد نطفه و در حین آن و در دوران بارداری و تولد و پس از آن بر كودك تأثیر دارد. اما آیا این مطلب به این معنی است كه از كودك سلب اختیار می شود؟



مسلما چنین نیست. همه این تأثیرها به طور اقتضایی و زمینه ساز است, نه به صورت علت تامه و حتمی كه نافی اختیار باشد.



در مورد انسان نیز چنین است؛ پدر و مادر نسبت به بچّه مثل زمین هستند نسبت به درخت؛ لذا اگر والدین کسی شرابخوار و حرامخوار و اهل معصیت و ... باشند یا برعکس، اهل عبادت و علم و زهد و تقوا باشند یقینا در وجود بچّه ای که از آنان متولد می شود نیز مۆثر خواهد بود.



امّا تفاوتی هست بین انسان و درخت؛ انسان یک موجود مختار است؛ لذا می تواند با اختیار خود روند امور را تغییر دهد؛ به همین علّت تأثیر کارهای خوب یا بد پدر و مادر و دیگران در وجود او تامّ نیست؛ یعنی تأثیر کار دیگران اختیار او را سلب نمی کند؛ ولی به هر حال راه رشد و ترقّی او را تا حدودی هموارتر یا ناهموارتر می کند؛ و تا حدودی مانع از این می شود که این شخص به همه ی کمالاتی که لایقش بود نائل گردد یا بر عکس باعث می شود که این شخص راحت تر به کمالات خود دست یابد.



آیا تأثیر عمل پدر بر فرزند با عدل الهی سازگار است؟

همان گونه که بیان شد این ها نتیجه طبیعی اعمال و بر اساس قانون علیت است. اگر این شخص تمام تلاش اختیاری خود را انجام دهد ولی به خاطر اعمال دیگران (چه والدین و چه افراد دیگر) نتواند به کمال لایق خود برسد؛ شخص او مقصّر نیست؛ ولی در مقابل، آن کسانی که با اعمالشان مانع از رشد این شخص شده اند مقصّرند؛ لذا عدل الهی ایجاب می کند که حق این شخص را از آن افراد بستاند؛ و طبق روایات اهل بیت(علیهم السلام) در چنین مواردی یا گناهان چنین کسی را بر دوش آن افراد می گذارند یا ثواب آنها را به این شخص منتقل می کنند؛ یا اگر با این دو روش حق این شخص ادا نشد ، خداوند متعال او را از فضل خود برخوردار می کند.



بنابراین، عدل خدا اجازه نمی دهد که کسی حتی ذرّه ای هم از حق خود محروم بماند. همچنین اگر کار والدین و دیگران باعث شده که این شخص راحت تر در مسیر عبودیت قرار گیرد، والدین او یا هرکسی که در رشد او نقش داشته است؛ از ثواب این شخص بهره می برند؛ بدون آن که از ثواب این شخص چیزی کاسته شود.

گناه اثر وضعی دارد که خواه ناخواه تأثیر خود را می‌گذارد. کیفر قانونی نیست تا کسی بگوید پدر ظلم کرده، چرا فرزند باید کیفر ببیند؟! به عبارت دیگر: رابطه عمل و عکس‌العمل چنین امری را اقتضا می‌کند. البته در مقام تکلیف بر انسان‌ها، آن چیزها هم لحاظ می‌شود، یعنی هر انسانی بر اساس توانایی‌ها و استعداد‌های ویژه ای که دارد (که بعضاً از پدران به ارث رسیده) تکلیف می‌شود و خداوند بر اساس عدل با آنها رفتار خواهد نمود و چه بسا اگر از نقص های جسمی باشد ، به نوعی جبران شود. در هر حال باید بدانیم که زندگی در این جهان خلاصه نمی شود و ادامه این زندگی که زندگی برتر است ، جهان آخرت می باشد.



از طرف دیگر نباید چنین بیندیشیم که هرگاه صدمه و مصیبتی بر یک فرد یا یک گروه وارد شد، حتماً مکافات اعمال آن‌ها است، زیرا مصائب این جهان فلسفه‌های دیگری هم دارد. آن چه معتقد هستیم، این است که در این جهان حوادث با هم ارتباط دارند و اعمال یک انسان به گونه های مختلف ظاهر می شود و آثار خود را بر فرزندان و گاهی بر محیط و موجودات دیگر نیز بر جای می گذارد.



منبع:تبیان

عقیق





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum76/thread60120.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


تصاویر/ آیین کرب زنی مازندرانی های مقیم قم

سوالات تفسيري من.......

بسم ا...

اينكه در تفاسير ذكر شده رحمت رحمانيه ي خداوند در برابر عدم است نه غضب زيرا غضب خود تحت پوشش صفت رحمانيه ي خداوند است يعني چه؟

مگر ميشود غضب الهي خود جزئي از رحمت باشد؟

من ميدونم كه رحمت رحمانيه رحمتي عام است و سواي رحمت رحيميه است اما مفهوم رحمت رحمانيه رو نميفهمم اگه ميشه به طور مبسوط برام توضيحش بديد!

ممنون از لطف دوستان





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum136/thread60118.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


احوال این روزهای ما ...

امروزصدای آهنگهای لس آنجلسی آنقدربلندست که فریادهای

«حاج مهدی باکری» بگوش نمیرسد!!!



امروزه همه «حاج ابراهیم همت» را با اتوبان همت می شناسند!!!

امروزنام شهیدرا برای اینکه بچه هاخشونت طلب بارنیایند

ازکوچه ها برداشته ونام نگین وجاویدمیگذارند!




امروزستارگان هالیوود آنقدرزیادندکه دیگر کسی ستارگان درخشان کربلای ایران را نمی بیند!!

امروزهمه به دنبال کسب نام هستند و گمنامی فقط برای شهدا به ارث رسیده است!!!

امروزجانبازان موجی را از اجتماع دور نگه می دارند تا آسیبی به افکار عمومی نرسانند!!!





امروز کسی نمیداند،مهدی باکری دروصیت نامه خود ازخدا خواسته بود جسدش برنگردد و تکه ای از زمین را اشغال نکند!!!

امروزکسی نمیداند،شب عملیات خیبرحاج مهدی باکری، برادرش حمید باکری راجاگذاشت ورفت!!!

امروزکسی نمی داند مهدی زین الدین، رتبه چهار کنکور سراسری را داشت!!!






امروز کسی نمی داند تکه های پیکر شهيدي را درون گونی برای خانواده اش فرستاده بودند!!!





امروز مانتو ها روز به روز تنگ تر و کوتاه تر می شود!!!

امروز قرن ۲۱ است!!!







در روایات آخر الزمان هست که همه از آمدنت نا امید می شوند بعد می آیی آقا جان!ما نا امید نیستیم.

بیا آقا.............................بیا آقا









ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum283/thread60117.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


او که «عبادت» را آبرو بخشید


امام سجاد علیه السلام نه تنها مایه زینت عبادت كنندگان بود و ملقب به «زین العابدین» بلكه با عبادت خود، عبادت را آبرو و با سجده هایش ، سجده را زینت بخشید و با ادعیه بی مثالش ، دعا را در ذائقه بشر شیرین نمود و با... گریه های طولانیش جزء پنج گریه كننده عالم قرار گرفت!

امام خمینی (ره) در همین رابطه می فرماید :



«ما مفتخریم ادعیه حیات بخش كه آن را قرآن صاعد می خوانند از ائمه معصومین ماست، ما [مفتخریم] به [این كه] مناجات شعبانیه امامان و دعای عرفات حسین بن علی علیهماالسلام و صحیفه سجادیه این زبور آل محمد و صحیفه فاطمیه كه كتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ماست ». (1)



و در جایی دیگر راجع به مناجات ابوحمزه می فرمایند : «دعای ابوحمزه... از بالاترین مظاهر عبودیت است و دعایی بدین مثابه در لسان عبودیت و ادب بَین یدی الله در بین بشر نیست».(2)



زیباترین ادعیه و مناجات ها در عالم اسلام و بلكه در بین بشریت از آن امام سجاد علیه السلام است كه زینت دین اسلام می باشد. چگونه می توان زیبایی های مناجات ابوحمزه و مناجات شعبانیه و دعای مكارم الأخلاق و مناجات خمس عشر و سائر ادعیه منقول از حضرتش را شرح داد و چه كسی را توانایی آن است كه الحان عندلیب باغ بهشت را تقریر نماید و دعوی این را بنماید كه جرعه ای از این بحر بی كران نوشیده است ؟!



قریب به صد دعای مفصل كه بعضی از آن ها بسیار طولانی است از امام سجاد، علی بن الحسین علیهماالسلام به ما رسیده است كه باید قدر این گنجینه از جانب شیعه دانسته شود و در اطلاع یافتن بر آن و تدبر در آن و نشر و ترویجش در بین سائر فرق اسلامی و غیر اسلامی كوتاهی ننماید !



اگر روش اعجازآمیز امام سجاد علیه السلام در دعا كردن نبود، ما امروز ادب حرف زدن با خدا و حاجت خواستن را نمی دانستیم و نمی توانستیم با خدا بهتر از آن گونه كه آن شبان هم عصر موسی علیه السلام مناجات می نمود ، مناجات نماییم !



من نمی گویم مناجات آن بزرگواران برای تعلیم عباد است زیرا این كلام بی مغز باطلی است كه صادر شده از جهل به مقام ربوبیت و معارف اهل البیت ، خوف و خشیت آنها از همه كس بیشتر بوده و عظمت و جلال حق در قلب آنها از هر كس بیشتر تجلی نموده، لكن می گویم باید بندگان خدا از آنها كیفیت عبودیت و سلوك الی الله را تعلم كنند







مشاهده كن كه حضرتش با آن همه عبادت كه به شمه ای از آن در نوشته قبلی اشاره نمودیم (3) در دعایی كه به ابوحمزه ثِمالی تعلیم نمود، می فرماید : «و ما أنا یا ربّ و ما خطری» یعنی خدایا من چیستم و چه اهمیتی دارم ؟!







شاید بتوان گفت كه این جملات متواضعانه در برابر خداوند اوج این دعا می باشد !







در جای دیگری از همین دعا می فرمایند : «فمن یكون أسوأ حال منی إن أنا نقلت علی مثل حالی إلی قبری» چه كسی حالش از من بدتر خواهد بود اگر من با همین حالت فعلی ام به عالم قبر منتقل شوم !!







چون سخن بدین جا منتهی شد بسیار مناسب می دانم برخی از فرمایشات امام خمینی (ره) را در این مقال بگنجانم :







«آیا نجات از عقوبات الهی و گریز از عقبات هولناك و آتش جهنم به آسانی ممكن خواهد بود؟ شما خیال می كنید گریه های ائمه طاهرین و ناله های حضرت سجاد علیه السلام برای تعلیم بوده و می خواسته اند به دیگران بیاموزند ؟!



امام سجاد(ع)







آنان با تمام آن معنویات و مقام شامخی كه داشتند از خوف خدا می‌گریستند و می دانستند راهی كه در پیش دارند ، پیمودنش چقدر مشكل و خطرناك است؛ از مشكلات، سختیها، ناهمواریهای عبور از صراط ، كه یك طرف آن دنیا و طرف دیگرش آخرت می باشد و از جهنم می گذرد، خبر داشتند. از عوالم قبر، برزخ ، قیامت و عواقب هولناك آن آگاه بودند. از این رو هیچ گاه آرام نداشته ، همواره از عقوبات شدید آخرت به خدا پناه می برده اند» (4)



و همچنین :



«قدری تفكر كن در حالات علی بن الحسین و مناجات آن بزرگوار با حضرت حق و دعاهای لطیف آن سرور كه كیفیت آداب عبودیت را به بندگان خدا تعلیم می‌كند. من نمی گویم مناجات آن بزرگواران برای تعلیم عباد است زیرا این كلام بی مغز باطلی است كه صادر شده از جهل به مقام ربوبیت و معارف اهل البیت ، خوف و خشیت آنها از همه كس بیشتر بوده و عظمت و جلال حق در قلب آنها از هر كس بیشتر تجلی نموده، لكن می گویم باید بندگان خدا از آنها كیفیت عبودیت و سلوك الی الله را تعلم كنند. وقتی ادعیه و مناجات های آنها را می خوانند لقلقه لسان نباشد بلكه تفكر كنند در چگونگی معامله آنها با حق و اظهار تذلل و عجز و نیاز نمودن آنها با ذات مقدس .







اگر روش اعجازآمیز امام سجاد علیه السلام در دعا كردن نبود، ما امروز ادب حرف زدن با خدا و حاجت خواستن را نمی دانستیم و نمی توانستیم با خدا بهتر از آن گونه كه آن شبان هم عصر موسی علیه السلام مناجات می نمود ، مناجات نماییم !







و لعمر الحبیب كه جناب علی بن الحسین از بزرگترین نعمتهایی است كه ذات مقدس حق بر بندگان خود به وجودش منت گزارده وآن سرور را از عالم قرب و قدس نازل فرموده برای فهماندن طرق عبودیت به بندگان خود و «لتسئلنّ یومئذ عن النعیم» و اگر از ما سۆال شود كه قدر این نعمت را چرا ندانستید و استفاده از این بزرگوار چرا نكردید، جوابی نداریم جز آن كه سر خجلت به پیش افكنیم و به نار پشیمانی و تأسف بسوزیم و در آن وقت پشیمانی نتیجه ندارد» (5) .



و همچنین :



«چه شده كه ما این قدر در خواب غفلت و جهالتیم ؟ آیا ملكی مثل رسول الله و جبرئیل بر ما نازل شده و ما را از عذاب خدا ایمن كرده ؟ با اینكه رسول خدا و اولیاء او تا آخر عمر هم از خدا قرار نداشتند و خواب و خوراك نداشتند ، ولیِّ كارخانه خدا از خوف غش می كرد علی بن الحسین علیهماالسلام، امام معصوم، گریه ها و زاری هایش و مناجات و عجز و ناله هایش دل را پاره پاره می كند ، ما را چه شده كه هیچ حیا نكرده در محضر ربوبیت این قدر هتك حرمات و نوامیس الهی را می كنیم؟ ای وای بر ما و بر غفلت ما ! ای وای بر ما و بر شدت سكرات موت ما ! ای وای بر حال ما در برزخ و سختیهای آن و در قیامت و ظلمتهای آن ! ای وای بر حال ما در جهنم و عذاب و عقاب آن !» (6)







پی نوشت ها :



1-صحیفه امام ، ج21 ، ص397 .



2- شرح جنود عقل وجهل ، ص146 .



3- مقاله مظهر تمام و كمال عبودیت (212744( از نویسنده .



4- جهاد اكبر ، ص57 .



5- آداب الصلوة ، ص151و152 .



6- چهل حدیث ، ص24 .



تبیان






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum12/thread60116.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


آیا امام زمان(عج) آیین جدیدی می‌آورد؟


به نقل از وب سایت "ظهور 14"، یکی از ویژگی‌های ارزشمند جهان در آستانه ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، رواج نافرمانی مردم از دستورات خداوند و دوری از دین و دینداری است؛ به گونه‌ای که مردم گروه گروه از پیروی آیین خداوند دور می‌شوند و زندگی کفرآلود و مشرکانه‌ای خواهند داشت.



روز به ‏روز عوامل فراوانی، گوهر تابناک دین را در هاله‏ای از غبار فراموشی فرو می‌برد، از ایــن رو در گروه‌های انسانی، دین رو به کم‏رنگ‌شدن می‌رود و خرافه‌ها و کژی‌های گوناگونی، گریبان‌گیر آن می‌شود.



حجت‌‌الاسلام خدامراد سلیمیان، استاد مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در یادداشتی که در اختیار فارس، قرار داده مساله «نظام اعتقادی در حکومت جهانی مهدی موعود علیه‌السلام» را توضیح داده است:



یگانه پرستی پایه باورهای همه ادیان آسمانی و بندگی خداوند، هدف اصلی آفرینش انسان‌ها و آرمان همه پیامبران الهی است. عصر ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، عصر فراهم‌آوردن همه زمینه‌ها برای بازگشت انسان به سرشت توحیدی او است؛ و قیام جهانی مهدوی در این عرصه، حلقه پایانی زنجیره فراخوان مردم به پرستش خداوند یگانه است.



از این رو دوران حکومت جهانی حضرت مهدی علیه‌السلام، بی‌گمان، والاترین، شکوه‌مندترین و شکوفاترین، فصل تاریخ انسانیت است. آن دوران، دورانی است که نویدهای خداوند درباره جانشینی مؤمنان و پیشوایی جهانی فرودستان و وراثت شایستگان، تحقق بیرونی می‌پذیرد و با توان الهیِ آخرین پرچمدار دادگری و یکتاپرستی، زمین صحنة فاخرترین جلوه‌های بندگی پروردگار می‌شود.



در این یادداشت تلاش خواهد شد بر پایه احادیث معتبر، گوشه‌هایی از ویژگی‌های اعتقادی آن دوران به تصویر کشیده شود و البته گسترده مباحث نیازمند مطالعات ژرف‌تری خواهد بود.



اسلام برای همه و همیشه



قرآن، در باره گستره دین اسلام، به ‌گونه‌ای گسترده و از زوایای گوناگون سخن به میان آورده است: دسته‌ای از آیات رسالت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌ وآله را جهانی دانسته؛ برخی دیگر، قرآن را هدایت‌گر همه بشر در سراسر گیتی می‌دانند و سرانجام، بخش پرشماری از آیات چیرگی دین اسلام بر ادیان دیگر را امری ناگزیر پیش‌گویی کرده‌اند.



بنابراین، آیات این بحث در دسته‌هایی بررسی می‌شود:



دسته نخست آیاتی که به روشنی، رسالت پیامبر گرامی اسلام را جهانی دانسته و آن حضرت را پیامبر جهانیان نام می‌برند. از جمله:



«قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمیعا» بگو ای مردم! من پیامبر خدا به سوی همه شما هستم.



دقت در دو کلمه «الناس» و «جمیعاً» این حقیقت را به خوبی نشان می‌دهد که همه مردم‌ مخاطب هستند.



«وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ» : و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.



در این آیه رسالت پیامبر اسلام، رحمت همگانی شناخته می‌شود. تعبیر به «عالمین» آن‌چنان مفهوم گسترده‌ای دارد که همه نژادها، ملت‌ها و همه کشورها را دربر‌می‌گیرد و به جهانی بودن رسالت الهی پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه ‌وآله اشاره می‌کند.



دسته دوم: آیاتی که قرآن کریم را هدایت‌گر و کتاب انسان‌ساز برای همه بشر در درازای تاریخ شناسانده است:



«وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ‏» و این قرآن به من وحی شده تا به وسیله آن، شما و هر کس را [که این پیام به او] برسد، هشدار دهم.



«وَ مَا هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ» این [قرآن‏] جز پندی برای جهانیان نیست.



در این دسته آیات، به روشنی رسالت اصلی قرآن کریم که هدایت همه انسان‌های زمین است، اشاره شده است.



دسته سوم آیاتی که به چیرگی و پیروزی اسلام بر ادیان دیگر نوید داده است و آن را یگانه دین پذیرفته خداوند دانسته است:



«إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ» در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است.



«وَمَن یَبْتَغِ غَیرَ الإِسْلاَمِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ» و هر که جز اسلام، دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود، و وی در آخرت از زیان‌‌کاران است.



«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند.



درباره پیروز شدن اسلام بر ادیان دیگر، از آیات یاد شده به دست می‌آید اسلام بر همه ادیان، چه حق و چه باطل، پیروز می‌شود.



بر پایه قراین و شواهد معتبر، مانند: تعبیر «کلّه» در آیه یاد شده و آیات بسیاری دیگر که پیروان ادیان آسمانی پیش از اسلام را بر پذیرش این دین به عنوان دینی همگانی فرا می‌خواند.



بنابراین، از دسته سوم آیات، جهان‌شمولی دین اسلام به خوبی به دست می‌آید؛ زیرا هنگامی که ادیان دیگر از اعتبار ساقط و دین اسلام به عنوان دین رسمی و صاحب تفوق معرفی شود، فقط این دین شایستگی هدایت و راه‌نمایی انسان‌ها را دارد که یک نیاز همگانی است.



دسته چهارم آیاتی که اسلام را دین فطری می‌داند. از آن‌جا که سرشت انسان همگانی و امر مشترک میان همه افراد است، دینی مطابق با این سرشت همگانی، همواره رسالت جهانی خواهد داشت.



افزون بر آیات قرآن، روایات معصومان علیهم‌السلام نیز بر بُعد جهانی بودن اسلام پافشاری می‌کنند. مانند سخن امام صادق علیه‌السلام که فرمود: «وَ أَرْسَلَهُ کَافَّةً إِلَى الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» پیامبر را برای همگان، اعم از سفید و سیاه و انس و جن، فرستاده است.



این روایت، هیچ‌گونه محدودیتی فرا‌روی رسالت جهانی اسلام قائل نیست و به آن در سطحی فراتر از رنگ، پست و جنسیت توجه می‌کند.



بنابراین دین حق در هر زمانی یکی بیش نیست و اکنون که دین اسلام، ادیان پیشین را نسخ کرده، یگانه دین رسمی در پیشگاه خداوند بوده و پیروی از آن بر همه بشر بایسته است. از این‌رو، دین اسلام که فراگیرترین و کامل‌ترین ادیان خداوند به شمار می‌آید، رسالت جهانی دارد و نیاز همگانی انسان‌ها به هدایت را در هر نقطه از جهان پاسخ می‌گوید.



دین عصر ظهور



یکی از ویژگی‌های ارزشمند جهان در آستانه ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، رواج نافرمانی مردم از دستورات خداوند و دوری از دین و دینداری است؛ به گونه‌ای که مردم گروه گروه از پیروی آیین خداوند دور می‌شوند و زندگی کفرآلود و مشرکانه‌ای خواهند داشت.



روز به ‏روز عوامل فراوانی، گوهر تابناک دین را در هاله‏ای از غبار فراموشی فرو می‌برد، از ایــن رو در گروه‌های انسانی، دین رو به کم‏رنگ‌شدن می‌رود و خرافه‌ها و کژی‌های گوناگونی، گریبان‌گیر آن می‌شود.



امیرمؤمنـان علی علیه‌السلام حقیقت یادشده را این‏گونه بیان فرمود:



«أَیُّهَا النَّاسُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ یُکْفَأُ فِیهِ الْإِسْلَامُ کَمَا یُکْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِیه» ای مردم! به زودی زمانی بر شما می‌رسد که اسلام چونـان ظرف واژگون شده، آنچه در آن است، ریخته می‌شود.



تا آنکه حضرت مهدی علیه‌السلام به پا می‌خیزد و غبار شرک از چهره گوهر دین بر می‌گیرد؛ آن‌گونه که بسیاری می‌پندارند این دین نویی است که آن حضرت آورده است!



بی‌گمان حضرت مهدی علیه‌السلام می‌آید، تا با بیدار کردن سرشت‌های خفته، زمینه را برای یکتاپرستی همگان، که همانا هدف آفرینش است، فراهم کند. او نه فقط هرگز برای پذیرش باور یکتاپرستی کسی را زیر فشار و ناگزیری قرار نخواهد داد، بلکه با فراهم‌ کردن بسترهای بایسته برای پذیرش این امانت الهی، شهد شیرین خداپرستی را میان همه انسان‌ها، آنسان که شایسته‌اند، قسمت خواهد کرد. وی با فراهم‌ کردن شرایط مناسب و از بین‌ بردن موانع، همگان را به اندیشیدن در نشانه‌های پروردگار فرا می‌خواند و برآیند این اندیشیدن به آغاز و انجام, ارمغانی جز پرستش حقیقی خداوند نخواهد بود.



روشن است که با فراهم ‌شدن همه شرایط و کنار رفتن همه موانع، آن کسی که سرِ فرمان ‌برداری برابر حقیقت فرود نیاورد، کسی نیست مگر انسانی گستاخ و طغیان‌گر که با همه هستی، برابر حق ایستاده است و بدون شک در چنان شرایطی، نه فقط آن امام همام او را بر نخواهد تافت که همه مردم که زخم ستم هنوز بر پیکرشان است؛ از این رو است که روایات فراوانی یگانه دین مورد پذیرش در عصر ظهور را، همانا «دین اسلام» دانسته، می‌گوید در عصر ظهور، ندای یکتاپرستی در سراسر گیتی حکم فرما خواهد شد. امام حسین علیه‌السلام در وصف حضرت مهدی علیه‌السلام می‌فرماید: «…وَیُظْهِرُ بِهِ دینَ الحَقِّ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ المُشْرِکُونَ» خداوند، به دست او دین حق را بر همه ادیان چیرگی می‌بخشد؛ اگرچه مشرکان آن را نپسندند.



امام صادق علیه‌السلام نیز فرمود: «اِذا قامَ القائِمُ علیه‌السلام لایَبْقَی اَرْضٌ اِلاَّ نُودِی فیها بِشَهادَةِ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهَ واَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» در آن هنگام که قائم قیام کند، هیچ سرزمینی باقی نخواهد ماند، مگر این‌که شهادت به یکتاپرستی و نبوّت در آن ندا داده خواهد شد.



و نخستین گام در این راه آموزش همگانی آموزه‌های وحی و قرآن است. روایت‌های فراوانی در دست است که نشان می‌دهد یکی از کارهای پایه‌ای در عصر ظهور اهتمام به آموزش قرآن به شکل درست آن است و افراد فراوانی در این راه پیش‌گام خواهند شد.



امیر مؤمنان علی علیه‌السلام در این باره می‌فرماید: گویا می‌بینم شیعیان ما در مسجد کوفه خیمه‌ها زده‌اند و قرآن را همان‌گونه که نازل شده به مردم می‌آموزند.



و نیز فرمود: گویی غیرعرب‌ها را می‌بینم که خیمه‌های شان در مسجد کوفه است و قرآن را همان‌گونه که نازل شده به مردم می‌آموزند.



امام صادق علیه‌السلام فرمود: گویی شیعیان علی را می‌بینم که مثانی (قرآن) به دست گرفته و آن را به مردم می‌آموزند.



امام باقر علیه‌السلام نیز فرمود: چون قائم قیام کند خیمه‌هایی نصب می‌شود برای کسانی که قرآن را به همان‌گونه که خداوند آن را نازل کرده بود به مردم بیاموزند، پس دشوارترین چیزی که خواهد بود برای کسانی است که قرآن را حفظ کرده، چون محفوظات آنها با قرآن مخالف است.



با این سخنان و چندین برابر آن، تردیدی نمی‌ماند که پایه دین در آن دوران بر رفتار به آموزه‌های قرآن استوار خواهد بود.



دستورالعمل‌های نوین در عصر ظهور/ آیا امام زمان آیین جدیدی می‌آورد؟



در کنار روایات یاد شده از برخی روایت‏ها نیز این انگاره به دست می‌آید که آن حضرت، آیین و روش جدیدی خواهد آورد و این پرسش پیش می‌آید که با توجه به این‌که قرآن کریم کتاب جاودان الهی و اسلام آیین ابدی است، چگونه امام مهدی علیه‌السلام آیینی نو و کتابی تازه برای بشریت به ارمغان می‌آورد؟



درباره «کتاب جدید» و «امر جدید» روایاتی وارد شده است، که نمونه‌هایی از آن‌ها را مورد دقت قرار می‌دهیم:



۱٫ از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است که درباره ظهور حضرت مهدی عجل‌الله‌فرجه و نشانه‌های آن فرمود: به خدا سوگند! مثل این است که به او می‌نگرم که میان «رکن» و «مقام» بر اساس کتاب نو، با مردم بیعت می‌کند….



۲٫ همچنین، امام صادق علیه‌السلام فرمود: آنگاه، که مهدی عجل‌الله‌فرجه به پا خیزد، آیین جدیدی می‌آورد؛ همان گونه که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در آغاز اسلام، به آیین جدیدی فرا خواند.



۳٫ امام صادق علیه‌السلام همچنین، درباره قیام و روش کار حضرت مهدی عجل‌الله‌فرجه فرمود: آن حضرت «امر نو» و کتاب نو و سنّت نو و داوری نویی برپا می‌کند.



پاسخ



پیش ‌از این نیز اشاره شد که تردیدی نیست حضرت مهدی علیه‌السلام تحکیم ‌بخش دین اسلام و گسترنده قانون قرآن در سراسر گیتی است؛ پس ناگزیر باید اسلام و آموزه‌های قرآن را به گروه‌های بشری عرضه کند و مردمان را به پذیرش و باور اصول و فروع آن فرا خواند. آیین نو و کتاب جدید (دستور العمل) و برنامه و راه و روش تازه و دیگر تعبیرهایی از این دست که در احادیث رسیده، برای تبیین مسائلی است:



۱٫ در گذر زمان بنا به سبب‌هایی احکام و آموزه‌های فراوانی از مجموعه فرهنگ اسلام، تبیین نشده یا هماهنگ با سطح فرهنگ و فکر انسان‌ها نبوده است یا زمینه عملی آن‌ها وجود نداشته است. بازگویی چنین معارف و مسائلی، بی‌گمان برای جامعه اسلامی ناشناخته خواهد بود. چون امام مهدی علیه‌السلام این آموزه‌ها را از ظاهر و باطن قرآن کریم به دست آورده و به مردم می‌آموزد، برای آنان تازگی دارد و آیین نو و کتاب نو انگاشته می‌شود.



۲٫ آموزه‌ها و احکامی از قرآن کریم و اسلام فراموش شده و از یادها رفته است؛ به گونه‌‏ای که در جامعه اسلامی ناآشنا و برای مسلمانان ناشناخته است. طرح این مسائل نیز کتاب و آیین نو پنداشته می‌شود.



۳٫ اصول و احکام فراوانی دست‌خوش تحریف و دگرگونی شده است و امام علیه‌السلام آن‌ها را ـ چنان که در اسلام راستین بوده است ـ دیگر باره مطرح می‌سازد و تحریف و انحراف‏های روی داده را روشن می‌کند و مفهوم حکم یا جایگاه آن را مشخص می‌سازد. این، با طرز تلقی و برداشت عمومی مردم و برخی از علما سازگاری ندارد؛ از این رو برنامه نو و راه و روش تازه به شمار می‌آید.



بنابراین بیشترین مسائلی را که امام بدان توجه خواهد کرد و برای جامعه اسلامی تازه و نو جلوه می‌کند و ناشناخته و ناآشنا می‌نماید، مسائل مربوط به عدالت اجتماعی و امور مالی و معیشتی است؛ یعنی، موضوعی که انسان سخت به آن نیازمند بوده و بدان نرسیده است. همین امر نیز مشکل نابسامانی اصلی زندگی بشر امروز را تشکیل می‌دهد و اجرای آن (برقراری عدل و دادگری در سراسر گیتی) از اقدام‏های اصلی امام مهدی علیه‌السلام خواهد بود.



برای نمونه امام موعود علیه‌السلام به موضوع مساوات اسلامی شکل قانونی و الزامی می‌دهد؛ چنان که اسحاق‌ بن عمّار می‌گوید: نزد امام صادق علیه‌السلام بودم. آن حضرت از تساوی مردم با یکدیگر و حقی که هر کس بر دیگران دارد، سخن گفت. من سخت در شگفت شدم. فرمود: این، هنگام رستاخیز قائم ما است که در آن روزگار، واجب همگانی است که به یکدیگر وسایل رسانند و نیرو بخشند.



این موضوع، در بسیاری دیگر از آموزه‌های اسلامی آمده است؛ ولی به نام احادیث اخلاقی کنار گذاشته شده و در فقه مطرح نگشته و در برنامه‏های الزامی حکومت‏ها و اجتماعات اسلامی به صورت اصل و قانون تثبیت نشده است! روشن است که چون این آموزه‌ها عملی شود، به صورت احکامی نو جلوه می‌کند و…



امام مهدی علیه‌السلام از طواف مستحب با وجود کثرت طواف واجب، منع می‌کند، مساجد و معابد مجلل و تزیین‌ یافته شهرها و آبادی‏ها را خراب می‌کند و همه زواید و تشریفات و کاشی‌کاری‌ها و گنبدها و گلدسته‏ها و زیورهای آن‌ها را می‌پیراید و بودجه آن‌ها را برای رفاه حال انسان‏ها صرف می‌کند. مساجد و معابد را ساده و بی‌آرایش و بی‌آلایش می‌سازد و…



امام مهدی علیه‌السلام سود در مبادلات بازرگانی و داد و ستدها را برمی‌دارد و مردمان را مأمور می‌کند که هر کس به صورت خدمتگزاری نسبت به جامعه کار کند و در برابر کالای عرضه شده سودی نگیرد. و خود نیازها خود را همینسان از دیگران تأمین می‌کند.



امام مهدی علیه‌السلام بر بیشتر تفسیر و تأویل‏هایی که در قرآن کریم و احادیث پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌ وآله و امامان معصوم علیهم‌السلام صورت گرفته است، خط بطلان می‌کشد و آرا و اندیشه‏ها را پیرو قرآن می‌سازد و در چارچوب‏های قرآنی می‌آورد.



و بدینسان امام، مسائل و معارف و احکام جدیدی را مطرح می‌کند که برای مردم ناشناخته است و آن‌ها را آیین جدید و کتاب تازه می‌انگارند و گه‏گاه با امام بر سر این مسائل درگیر نیز می‌شوند، و در این صورت جنگ با خودی و جامعه اسلامی رخ می‌دهد.



فرازهایی از دعای ندبه از این چگونگی، پرده برداشته، می‌گوید:



کجا است آن کسی که برای تجدید و زنده‌ کردن فرایض و سنن (آیین اسلام که محو و فراموش شده) ذخیره شده است؟ کجا است آن کسی که برای برگرداندن (حقایق) ملّت و شریعت (دین مقدّس اسلام) برگزیده شده است؟ کجا است آن‌که برای زنده ‌کردن کتاب آسمانی قرآن و حدودش مورد امید و آرزوست؟ کجا است زنده‌ کننده نشانه‌‏های دین و اهل آن؟….



بنابراین اساس‌نامه و منشور حکومت جهانی مهدوی چیزی جز کتاب و سنت پیام‌آور وحی صلی‌الله‌علیه‌وآله در شکل اصیل و درست نخواهد بود. از آن‌جا که مهدی موعود عجل‌الله‌فرجه وارث علوم نبوی و عامل به دستورات پدران بزرگوار خود است، بدعت‌ها و سنت‌ها را به خوبی می‌شناسد. پیش از هر چیز بدعت‌ها را از دامن فرهنگ و اندیشه اسلامی می‌زداید و سنت‌هایی که متروک و مهجور مانده‌اند احیا و اجرا می‌کند. امام باقر علیه‌السلام در این باره فرموده است: هنگامی که قائم عجل‌الله‌فرجه به پا خیزد بدعت‌ها را نابود می‌سازد و سنت‌ها را بر پا می‌دارد.



پیروان دیگر ادیان در عصر ظهور



برای برپایی جامعه یگانه و فراگیری حکومت جهانی، یک موضوع بایسته است و آن جهان‌بینی واحد و اعتقاد یگانه است. بر این پایه است که در حکومت مهدوی، جهان‏بینی یگانه‌ای بر جهان چیره و راه و روش و برنامه‏ها نیز یکی می‌شود و یکپارچگی راستین در باور و مرام پدید می‌آید و مردمان همه یکدل و یک زبان به سوی سعادت و صلاح حرکت می‌کنند.



امام صادق علیه‌السلام به روشنی به این نکته اشاره کرده است آنجا که فرمود: به خدا سوگند!… ناهماهنگی و چندگانگی مذاهب و ادیان از میان می‌رود و فقط یک دین در سراسر گیتی حکومت می‌کند؛ چنان که خدای تبارک و تعالی فرموده است: به راستی دین در نزد خدا، اسلام است.



با این حال ممکن است گفته شود: براساس برخی از آیات و روایات، یهود و نصارا از میان نمی‌روند و تا قیامت باقی هستند؛ پس این اسلام نمی‌تواند فراگیر شود؟!



اگر چه رسیدن به یک دیدگاه قطعی نیازمند بررسی‌های فراگیر در این باره است که در پژوهش‌های مفصل می‌با‌یست به دنبال آن بود ولی در اندازه مختصر در این اثر و با توجه به آنچه یاد شد در باره حضور پیروان ادیان در عصر ظهور به نظر می‌رسد در مرحله پایانی و برپایی حکومت جهانی حضرت مهدی علیه‌السلام بر زمین، جایی برای مشرکان که همانا پیروان ادیان تحریف‌ شده آسمانی است نخواهد ماند. والبته فرض این‌که آنها پای‌بند به دین تحریف ‌نشده خواهند بود، نیز فرض غیر قابل قبولی است چرا که حقیقت همه ادیان الهی نوید به دین اسلام که پایان‌بخش همه ادیان است، می‌باشد. و اگر آنها بخواهند به دستورات راستین دین خود عمل کنند باید اسلام بیاورند. ضمن اینکه فرض وجود پیروان حضرت مسیح علیه‌‌السلام ـ در حالی که خود آن حضرت به مهدی موعود علیه‌السلام اقتدا کرده ـ فرضی ناشدنی می‌نماید. مگر آنکه آن مسیحی موجود در آن زمان، خود را پیرو مسیحی دیگر بداند.



به هر حال برای بود و یا نبود آنها سه فرض تصور می‌شود:



۱ـ حضور



۲ـ عدم حضور



۳ـ حضور تا زمان خاص.



در باره دوره‌های عصر ظهور یادآور شده‌ایم این دوران به سه مرحله از ظهور تا قیام، از قیام تا حکومت جهانی و مرحله حکومت تقسیم می‌شود.



با توجه به تقسیم یادشده در دو دیدگاه نخست، بود و نبود پیروان ادیان بررسی می‌شود در حالی که در دیدگاه سوم حضور این پیروان در دو مرحله نخست اثبات و برای حضور آنان در دوران حکومت عدل جهانی نیازمند دلیل است.



دیدگاه نخست: حضور پیروان



در این دیدگاه به ‌طور عمده با پافشاری بر آزادی و اختیار انسان‌ها و نیز آیاتی که در آن از کینه ‌توزی میان یهود و مسیحیت سخن به میان آورده، حضور پیروان این دو دین را ـ اگر چه اندک ـ پذیرفته‌اند.



روایات اسلامی در این زمینه به سه دسته تقسیم می‌شود:



یک ـ پرداخت جزیه اهل کتاب



در برخی روایات سخن از پرداخت جزیه از طرف اهل کتاب اشاره شده است که البته به زمان مشخص آن اشاره نشده و این ممکن است مربوط به یک دوره زمانی خاص باشد.



به راستی زمانی که در برخی روایات نقل شده، کسی برای پرداخت زکات شهر به شهر می‌رود و مستمندی پیدا نمی‌کند و زمین گنج‌های خود را برای حضرت مهدی علیه‌‌السلام بیرون می‌‌ریزد چه نیازی به اندک جزیه اندک پیروان ادیان؟!



دو ـ داوری میان اهل کتاب با کتاب آنها



در برخی روایت دیگر نیز اشاره شده که آن حضرت میان یهود و نصارا با کتاب تحریف‌ نشده آنها داوری خواهد کرد. و مهم‌ترین داوری حکم بر بطلان پیروی آنها از کتاب تحریف‌شده و هدایت آنها به پیروی از دین بشارت‌داده شده در کتاب مقدس آنان است.



که البته این هم می‌تواند در دوره‌ای کوتاه صورت پذیرد تا حاکمیت به تثبیت جهانی خود برسد.



سه ـ شباهت سیره مهدی علیه السلام با سیره پیامبر صلی الله علیه و آله



در روایات فراوانی اشاره شده که روش حضرت مهدی علیه‌السلام چونان روش پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است و آن حضرت از اهل کتاب جزیه دریافت می‌کرد.



البته گفتنی است اگرچه سنت خاتم الاوصیا همان سنت خاتم الانبیا است اما این هرگز بدان معنا نیست که هر آنچه بر حسب شرایط، اقتضاها و موانع در عصر نبوی شکل گرفته در عصر مهدوی نیز شکل خواهد گرفت. اگر در عصر پیامبر به دلیل‌هایی چون امید به هدایت با پیروان ادیان تحریف شده مسالمت‌آمیز برخود می‌شد دیگر آن شرایط نخواهد بود.



افزون بر آیات و روایات در این دیدگاه از نگاه عقل نیز گفته شده از آنجایی که انسان دارای حق گزینش است و ایمان از روی اجبار اثری ندارد پس در حکومت حضرت می‌تواند پیروان دیگر ادیان باشند.



و البته در محل خود گفته شده همه کسانی که آن زمان ایمان می‌آورند از روی انتخاب و اختیار است.



دیدگاه دوم: عدم حضور پیروان ادیان



در این دیدگاه نیز به برخی آیات و روایات اشاره شده است.



۱٫ آیات



در این دیدگاه به آیاتی اشاره شده که پیش از این در باره جهانی شدن دین اسلام به آنها اشاره شد. و از برخی روایات نیز استفاده می‌شود هرگز مجالی برای حضور پیروان ادیان و بقای آنها بر آموزه‌های شرک‌آلود این ادیان باقی نخواهد ماند.



البته کسی نگوید که آنها دیگر بر آموزه‌های تحریف‌شده باقی نمی‌مانند و به کتاب اصلی خود ایمان می‌آورند که در این صورت به اصلی‌ترین آموزه می‌بایست پای‌بند شوند و آن اعتقاد به اسلام به عنوان دین خاتم و پیامبری پیامبر خاتم که در انجیل بشارت داده شده است.



امام محمد باقر علیه‌السلام در تأویل آیه «خداوند او را بر همه ادیان چیره می‌گرداند، هر چند مشرکین نخواهند» فرمود: هیچ کسی نمی‌ماند، جز این‌که اقرار به حضرت محمد می‌کند.



۲٫ روایات



دسته اول: روایات برداشته ‌شدن جزیه



این دسته از روایات، برخلاف روایات مطرح ‌شده در بخش دلایل وجود ادیان، پذیرش جزیه را نفی می‌کند و حتی در برخی از روایات برداشته‌ شدن جزیه را از اقدامات حضرت مهدی علیه‌السلام در دوران حکومت می‌داند؛ البته برخی از روایات دیگر، به ‌ویژه در منابع اهل ‌سنت، این عمل را از اقدامات حضرت عیسی علیه السلام می‌دانند.



البته آنگونه که پیش از این اشاره شده، می‌تواند این برداشتن جزیه مربوط به جزیه‌ای باشد که حضرت در مرحله پیش از حکومت جهانی برای تثبیت حاکمیت قرار داده بود.



دسته دوم: روایات مبارزه با یهود و مسیحی



در این نوع روایات، ائمه بر عدم حضور یهود و نصارا در آخرالزمان را تصریح می‌کنند.



ابن بکیر گفت: از حضرت صادق علیه‌السلام تفسیر این آیه «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» را پرسیدم؟ حضرت فرمود: این آیه درباره قائم نازل شده، هنگامی که بر یهود و نصارا و صابئین و مادی‌ها و برگشتگان از اسلام و کفار در شرق و غرب کره زمین، قیام می‌کند و اسلام را پیشنهاد می‌نماید. هر کس از روی میل پذیرفت، دستور می‌دهد که نماز بخواند و زکات بدهد و آن‌چه هر مسلمانی مأمور به انجام آن است بر وی نیز واجب می‌کند و هرکس مسلمان نشد گردنش را می‌زند، تا آن‌که در شرق و غرب عالم یک نفر خدا نشناس باقی نماند.



دسته سوم: روایات مبارزه با کفار و مشرکین



مسیحیان به خاطر تثلیثشان و یهودیان به خاطر اینکه عزیر را پسر خدا می‌دانند، به نوعی مشرک شمرده می‌شوند. در برخی از روایات وجود مشرکین و کفار را در آخرالزمان نفی می‌کند.



ابو بصیر گفت: من از حضرت صادق علیه‌السلام تفسیر آیه: «خدا فرستاده خود را با هدایت و دین حق فرستاد، تا بر همه دین‌ها چیره شود، هر چند مشرکین نخواهند» را پرسیدم؟ حضرت فرمود: «به خدا قسم تأویل این آیه هنوز نازل نشده و تحقق نیافت.» گفتم: قربانت شوم! کدام وقت تأویل این آیه تحقق خواهد یافت؟ حضرت فرمود:



وقتی قائم آل محمد صلی الله علیه و آله ظاهر شود ـ اگر خدای تعالی خواهد ـ پس چون قائم بیرون آید، کافر و مشرکی باقی نمی‌ماند، مگر آن‌که خروج آن حضرت را مکروه می‌دارد، تا آن‌که اگر کافری یا مشرکی در میان سنگی باشد، آن سنگ [به سخن درآمده و ] به مؤمن گوید: ای مؤمن! در میان من کافری یا مشرکی جای گرفته و خود را از نظر شما پنهان ساخته؛ پس او را ازمیان ببر! آن مؤمن حرف سنگ را گوش کرده و آن کافر را از میان آن بیرون آورده، بکشد.



محمد بن مسلم می‌گوید: از امام باقر علیه‌السلام درباره تفسیر آیه شریفه: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ…» پرسیدم؟ حضرت فرمود: هنوز تأویل این آیه نیامده. همانا رسول خدا(ص) از سر نیازی که خود و اصحابش داشتند [و ناگزیر بودند با مشرکان و منحرفان بسازند] به آن‌ها مهلت دادند و روزی که تأویل این آیه برسد، این مهلت از آن‌ها پذیرفته نشود، بلکه کشته شوند تا خدای عزّ و جلّ به یگانگی پرستش شود و شرکی به جای نماند.



افزون بر آنچه یاد شد در برخی آیات از شرک با عنوان ظلم عظیم یاد شده است و حکومتی که زمین را پر از عدل خواهد ساخت چگونه ظلم بزرگ که همانا شرک پیروان اهل کتاب است را بر خواهد تافت؟



و نیز در برخی روایات گفته شده حضرت مهدی علیه‌السلام زمین را از دشمنان خداوند که همانا مشرکان و کفار است پاک می‌کند. «وَ بِهِ أُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَائِی‏»



سخن آخر اینکه در دولت موعود همگان با اراده و انتخاب خود دینی جز اسلام را نمی‌پذیرند، چرا که تکثر امروزین ادیان یا از سر جهل است و یا خودخواهی، که هر دو در حکومت جهانی حضرت مهدی علیه‌السلام بر طرف خواهد شد. به برکت آن دوران نورانی، دانش و خرد انسان‌ها کامل خواهد شد و انسان‌ها در پرتو کمال خرد خویش جز تسلیم امر الهی نخواهند شد که «ان الدین عند الله الاسلام».






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum67/thread60115.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


می خواست روی موشک هایش بنویسد ساخت شیعه!







رفتیم به خانه شهید حاج حسن طهرانی مقدم تا با خانواده این پدر موشکی گفت وگو کنیم. وارد اتاق که شدیم اولین چیزی که توجه مان را جلب کرد پرچم سرخ رنگ حرم اباعبدالله الحسین(ع) بود که تقریبا با همان اندازه اصلی روی یک قاب چوبی به دیوار نصب شده بود و همین کافی بود برای اینکه حال و هوای خانه، عطر روضه بگیرد. همسر شهید به همراه دخترش نشستند برای مصاحبه اما این جمع دو مهمان دیگر هم داشت.



محمد طاها و حسن، نوه های دوست داشتنی شهید طهرانی مقدم. محمد طاها خاطراتی از قایم باشک بازی کردن و تاب بازی با پدر بزرگ به خاطر داشت. حسن اما بعد از شهادت پدربزرگ به دنیا آمده بود و لبخند، میراث حاج حسن برای او بود.



تلاش کردیم در این گفت وگو زوایای پنهانی از شخصیت این شهید بزرگوار را آشکار کنیم. گفتگوی کیهان با خانواده شهید را بخوانید:



ابتدا بپردازیم به آن چه بعد از شهادت حاج حسن طهرانی مقدم رخ داد.



همسر شهید: به خاطرکار حساس ایشان بخصوص در این چند سال اخیر همیشه این احساس خطر را داشتیم که احتمال خیلی زیادی این حادثه برای ایشان پیش بیاید. خصوصا اینکه خود ایشان در ماه‌ها و روزهای آخر حالت عجیبی داشتند که این حالات حاجی برای من غیر عادی بود و من را به یک دلشوره و اضطراب عجیبی می‌کشاند.



این اضطراب شاید نزدیک به شش ماه طوری بود که وقتی ایشان شب‌ها دیر می‌آمد، من در حیاط منزل دائما راه می‌رفتم و دعا می‌کردم. نه این حس که ایشان قرار است شهید بشود بلکه حس می‌کردم خطری دنبال ایشان هست و یک عده می خواهند او را از جایگاهی که دارد پایین بیاورند. من برای خودم ایشان را یک الگو و نمونه می‌دانستم.



همیشه دعا می‌کردم که حاج حسن کسی است که سال های سال زحمت کشیده، تلاش کرده، از وجود خودش، از زندگی خودش، از بچه های خودش، از هر آنچه دوست داشته گذاشته برای کارش، از خدا می خواستم نتیجه‌اش عاقبت به خیری باشد و آن چیزی که خودش از خدا خواسته برایش فراهم شود.



بعد از نماز مغرب و عشاء بود که خبر شهادتش را آوردند، خدا را شکر کردم، هیچ عکس العمل تندی نشان ندادم و این هم لطف خداست و فقط آیه "انا لله و انا الیه راجعون" به زبانم آمد. همیشه خودشان می گفتند تا وقتی من زنده هستم شما عزت دارید و وقتی من نباشم عزت شما خیلی بیشتر خواهد شد.



من می گفتم ما دوست داریم همیشه شما باشید. مطلبی هم که دائم می گفتند این بود که کاری که ما می کنیم بسیارحساس است و اهمیت دارد و اصلا صرف ایران نیست که از این کار استفاده می‌کند بخصوص برای خودش این مهم بود که می گفت می‌خواهم روی این موشک‌ها بزنم "ساخت شیعه" و اعتقاد داشت این موشک‌ها در واقع اختراع شیعه است و بعدها خواهند فهمید که ما به اذن الله چه کار بزرگی انجام می دهیم همیشه می‌گفت به اذن خدا و کمک اهل بیت(ع) کاری خواهیم کرد که آیندگان خواهند فهمید چقدر اهمیت دارد.



حتی آقا هم که آن روز اینجا تشریف آورده بودند و سه ربع - یک ساعت از شخصیت حاج حسن حرف زدند به این نکته اشاره کردند که حاج حسن در کار خودش آن قدر سریع و تند پیش می رفت که من نگه می‌داشتم و مانع می شدم که جلوتر نروید. واقعیت هم این است که ایشان تلاش می‌کردند تا به نتیجه برسند.



من این طور احساس می‌کردم که با این پختگی که از جنگ و بعد از آن به دست آورده بود، فکرش شده بود فکر خدایی، عملکردها، کارکردها، تمام وجود ایشان شده بود الهی، حتی مقام معظم رهبری اشاره کردند که ایشان خالص و مخلص بودند.



دختر شهید: سراپا اخلاص بودند.

همسرشهید: بله سراپا اخلاص.



با توجهی که ایشان نسبت به وجه بین‌المللی کارشان داشتند ظاهرا خارج از ایران هم شناخته شده بودند. به این واسطه شما هم دیداری با سید حسن نصرالله داشتید. درباره این دیدار بفرمایید.



همسر شهید: بله. ما رفتیم بیروت و با تمام محدودیت‌های امنیتی جایی را قرار گذاشتند و ایشان آمدند دیدن ما. گفتند من به تبعیت از رهبر انقلاب خودم می‌آیم به دیدن خانواده شهید. ایشان خیلی با عظمت و بزرگی از حاج حسن یاد می‌کردند. برای خانواده ما هم غیر قابل باور بود که سید حسن نصرالله کجا، ما کجا! اما خوب با تعریف‌هایی که ایشان کردند...



یعنی وقتی شما می رفتید لبنان نمی دانستید چنین قراری هست ؟



همسر شهید: چرا گفته بودند و دعوت کرده بودند. بعد از شهادت حاج حسن فقط با یک پرواز ویژه از لبنان، برخی از مسئولین حزب‌الله آمدند اینجا برای تسلیت گفتن به خانواده. قبل از چهلم آمدند. آن‌موقع من از کسانی که مسئول این گروه بودند درخواست دیدار کردم. حاج حسن عاشق سید حسن بود و البته دائما هم دیدار داشتند. طوری که سید حسن شخصیت ایشان را کاملا می‌شناخت. به هر حال مقدمات دیدار را آماده کردند تا عید ۹۱ و ترتیبی دادند تا ما برویم لبنان و ایشان را ببینیم.



آن جلسه چطور برگزار شد؟



دختر شهید: در لبنان بعد از چند بار جابه جایی که انجام دادند ما را داخل یک ساختمان بردند و بعد از مدتی خود سید حسن نصرالله تشریف آوردند و با زبان فارسی با ما صحبت کردند. ایشان بسیار نورانی بودند و ما بعد از حضرت آقا چنین روحانیت و عظمتی را در چهره کسی ندیده بودیم. گفتند من خیلی به ایشان ارادت داشتم و اگر ما در جنگ ۳۳ روزه موفق شدیم به کمک موشک‌هایی بود که توسط ایشان ساخته شده بود. از صلابت و همتشان خیلی صحبت می‌کردند.



خیلی به ما تاکید می‌کردند که قدر رهبری را بدانید و می‌گفتند هر صحبت آقا که پخش می شود همان موقع گوش می ‌دهیم و یادداشت می‌کنیم و عمل می‌کنیم. ایشان می‌گفتند عجیب است که در ایران بعضی‌ها به صحبت‌های آقا توجه نمی‌کنند. حتی در ابتدای صحبت مهم ترین ویژگی پدرم را ولایت‌پذیری گفته بودند.



مهم ترین ویژگی حاج آقا این بود که گوش به فرمان رهبری بودند و اگر بعضی وقتها میل و نظر خودشان چیز دیگری بود اما باز به نظر آقا توجه می‌کردند.



جناب سید حسن گفتند در حزب الله حرف‌های آقا مثل گوهر می‌ماند و سعی می‌کنیم به آن خیلی توجه و تکیه کنیم. حاج آقا ضربه سختی به اسرائیل زد و ما باید سعی کنیم کاری نکنیم که فقدان این افراد حس شود و اسرائیل را خوشحال کند.



این پرچم حرم اباعبدالله هم ظاهرا ایشان هدیه داده‌اند ...



دختر شهید: بله. سید حسن از تک‌تک ما دلجویی کردند وگفتند من می‌خواهم بهترین چیزی که دارم به شما هدیه بدهم و دیدم با ارزش‌ترین چیزی که دارم پرچم امام حسین(ع) است که اخیرا برای من از گنبد حضرت اباعبدالله آورده‌اند و من این پرچم را به شما هدیه می‌دهم. ما هم این پرچم را قاب کردیم و گذاشتیم در این اتاق که حالت حسینیه دارد و هر هفته اینجا مراسم داریم. حالا واقعا خود ما همه تکیه گاهمان همین پرچم است.



پس شهید طهرانی مقدم در رابطه با حوزه کاری خودش رابطه ی قوی با حزب الله لبنان داشت.



همسر شهید: بله سید حسن نصرالله می‌گفتند هر زن شیعه‌ای که با امنیت در خیابان‌های لبنان قدم می‌زند مدیون حاج حسن و به برکت امثال حاج حسن طهرانی‌هاست.



شما از ارتباط شهید طهرانی مقدم با حزب‌الله اطلاع داشتید؟



دختر شهید: قبل از شهادت پدرم به دعوت شهید عماد مغنیه که معروف به حاج رضوان بود به لبنان رفتیم. من ۱۳ – ۱۴ سالم بود. فکر نمی‌کردیم ایشان نفر دوم حزب‌الله باشند. مثل یک محافظ دنبال ما بودند و جاهای مختلف لبنان را نشانمان می‌دادند.



ارتباط خیلی خوبی با پدرم داشتند. پدرم هم چیزی به ما نگفتند، که ایشان کی هست و چه مسئولیتی دارد. بعد از اینکه عماد مغنیه شهید شد به ما گفتند که ایشان همان کسی بود که در لبنان مهمانش بودیم.



اتفاقا بعد از دیدار با سید حسن رفتیم منزل خانواده شهید عماد مغنیه و یک دیدار خیلی خوب و صمیمانه با آنها داشتیم با وجود اینکه به خاطر اختلاف زبان خیلی نمی‌توانستیم ارتباط برقرار کنیم اما جالب بود که روحیات و اهداف مشترکی داشتیم.



یعنی در مورد فعالیت‌هایشان خیلی در منزل صحبت نمی‌کردند؟



دختر شهید: بچه که بودم می گفتم بابا همه را تلویزیون نشان می‌دهد اما چرا شما را نشان نمی‌دهد. چرا نه خودت هستی که ما به دوستانمان نشانت دهیم نه در تلویزیون هستی.



اما هیچ وقت به ما نمی‌گفت که این کارها که تلویزیون نشان می‌دهد کار ماست تنها چیزی که این اواخر که بزرگ تر هم شده بودیم گفتند این بود که ما کاری داریم می‌کنیم که امیدواریم به واسطه آن مقدمات ظهور فراهم شود، وقتی حضرت بقیه الله تشریف بیاورند شاید از این ابزار استفاده کنند. اگر شما هم صبور باشید در اجر این‌کار شریک خواهید بود.



یعنی یک چیز خیلی بزرگ و آرمانی را برای ما نشان می‌دادند و ما انرژی زیادی می‌گرفتیم. شاید حضورشان در منزل کمیت نداشت اما کیفیت داشت. یعنی به ما انگیزه می دادند و ما هم فکر می‌کردیم داریم کاری انجام می‌دهیم .



این ویژگی خیلی جالبی بود که این‌همه کار انجام دهد به اسم افراد دیگر حالا یک وقت در فضای جامعه است اما در منزل هم حتی وقتی این پیروزی‌ها از تلویزیون نشان داده می‌شد نمی‌گفت در این کار سهم داشتم. ما حسرت می‌خوریم که چرا نمی‌دانستیم ایشان چنین کارهای بزرگی را انجام می‌دهد.



همسر شهید: رفتارشان طوری بود که آدم حس می‌کرد اصلا در جریان نیستند به نظر می‌رسید آن قدر درگیر کارهای تخصصی خودشان هستند که اصلا خبر ندارند در لبنان و در جنگ ۳۳ روزه چه خبر است. بعضا بچه ها از ایشان می‌پرسیدند که بابا لبنان را می‌بینی؟ می‌گفتند بله پیروز می‌شوند و اسرائیل هیچ وقت نمی‌تواند کاری کند. فقط با همین لفظ تمام می‌کردند.



دختر شهید: من از دبیرستان به بعد خیلی دوست داشتم از زندگی شهدا بدانم مدام سوال می‌کردم. می‌خواستم از همت یا باکری تعریف کند. زمان جنگ یک بار همه این فرماندهان را دعوت کرده بودند منزل و من این را از مادر بزرگم شنیده بودم.



این همه با هم بهشت زهرا می‌رفتیم هیچ‌وقت حتی یک خاطره تعریف نکردند که من با شهید همت این کار را کردیم یا با شهید صیاد این خاطره را دارم.



وقتی حضرت آقا فرمودند سراپا اخلاص بود، واقعا همین طور است. یعنی ایشان در منزل هم خیلی این مسائل را مطرح نمی‌کردند. چند وقت پیش در خیابان‌ها عکس ۱۰ تن از این شهدای اسطوره‌ای را زده بودند.



همت، چمران،صیاد،پدرم و... واقعا غبطه خوردم که پدرم همطراز این شهدا بوده ولی هرگز خودشان را مطرح نمی‌کردند و کسان دیگر را نشان می دادند. آنقدر اسطوره های دیگر را با انگشت به ما نشان می‌داد که ما غفلت کردیم از اینکه ببینیم صاحب این انگشت کیست و خودش را هم ببینیم.



یک بعدی از شهید طهرانی مقدم که چندان توجهی به آن نشده توجه ایشان به ورزش بود. چطور با این‌همه مشغله کاری می توانست وقت برای ورزش بگذارد؟



همسرشهید: اتفاقا دانشجویان زیادی می‌پرسیدند از من که چطور ایشان با این همه فعالیت‌هایی که داشتند در هر کاری که وارد می‌شدند نفر اول بودند هم در کار خودشان موفق بودند هم در ورزش. آن هم نه اینکه محدود شود به یک باشگاه رفتن، بلکه؛ کوه می رفتند، آن‌هم به سخت‌ترین شکلش یعنی مشکل‌ترین قسمت کوه را انتخاب می‌کردند.



دماوند، سبلان و تمام قلل و ارتفاعات را می‌رفتند. خارج از کشور هم برای اورست برنامه‌ریزی کرده بود. تمام دفاتر و برنامه‌ریزی‌هایش هست اما از لحاظ امنیتی اجازه نداشت. بعد از سال ۹۰ برنامه ریزی کرده بود که به قله اورست صعود کند.



اینطور نبود که دو ساعت دوچرخه ثابت پا بزنند دائما ورزش می‌کردند گاهی می‌گفتم ورزش را کمتر کن. می‌گفت من با ورزش زنده‌ام، با ورزش نفس می‌کشم اگر جسم خودم را آماده نکنم نمی‌توانم فکرم را راه بیندازم. دو هفته قبل از شهادتشان برف خیلی سنگینی آمد، ایشان تنها رفته بودند کوه وقتی آمدند از شدت سرما تمام صورتش قرمز شده بود. با حال خیلی خسته‌ای برگشتند منزل.



گفتم حاج حسن واقعا انصاف است تنهایی بروید کوه با وجود اینکه این‌همه محافظ دارید، می‌گفت نه مشکلی نیست، این ورزش من را نگه می دارد فکرم آنجا کار می کند. وقتی می‌رفت کوه حتما بعدش یک پروژه سنگین راه می‌انداخت یعنی تمام این مسیر را در باره پروژه‌اش فکر می‌کرد. غیر از کوه‌نوردی، صخره نوردی، یخ نوردی، شنا و دوچرخه سواری هم می‌کردند. تو همین پادگان مدرسی که سانحه رخ داد روزی دو ساعت دور پادگان می‌دوید.



اعتقاد داشت با جسم قوی باید برویم سراغ کارهای بزرگ. اگر مسافرت می‌رفتیم متناسب با آنجا امکانات ورزش را هم همراه می بردند. هر جا بود می‌رفت می‌دوید. اما به هیچ عنوان اهل این که دائم گوشی موبایل دستش باشد و کارها را چک کند نبود.



وقتی وارد خانه می‌شد کار خودش را پشت در می‌گذاشت و می‌آمد. اگر خیلی کار فوری پیش می‌آمد تماس می گرفتند که باز هم تذکر می‌دادند. معمولا آقایانی که خیلی پر کار هستند ۳ تا تلفن همراه دارند.

جهان نیوز






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum260/thread60114.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


عقده گشایی اعتدالیون علیه پدر شهید احمدی روشن







خبرگزاری های آینده ، انتخاب ، حوزه اندیشه و دیگر سایت های وابسته به اعتدالیون ( دولت ) علیه پدر شهید احمدی روشن عقده گشایی و از این طریق به خود شهید احمدی روشن توهین های مکرری کرده اند . . .



چند سوالی کوتاهی برای بنده پیش آمده که اعتدالیون محترم اگر حاضر به جواب دادن هستید لطفا پاسخ دهید اگر نه ، بنده خودم جواب می دهم . . .

این بود اعتدالی که دم می زدید و در انتخابات روی این شعار جولان می دادید؟!



کدام یک را هضم کنم ؛ آن وعده دروغین حل مشکلات اقتصادی تان را یا حال ، توهین به پدر شهید احمدی روشن و زیر سوال بردن مرتبه علمی و همچنین درجه شهادت شهید احمدی روشن را؟



بگذارید خود بنده جواب علت این رفتار را برای شما بازگو کنم ؛ علتش این بود که پدر شهید احمدی روشن حاضر نشدند تظاهر کنند که از مذاکرات و بعضی از فعالیت های این اعتدالیون محترم راضی هستند . . .



در مقابل آنها چه کردند ؟! آنها انگ افراطی و فرصت طلب بودن را به ایشان برچسب زدند . . .



اعتدالیون محترم آنقدر سخت است که شما قبول کنید کسانی هستند که راضی نیستند از کار هایی که انجام می دهید ؟



آیا این درست است که شما از هر رسانه و هر چیزی که در توان دارید استفاده کنید تا همه را مجبور به انجام خواسته های خودتان کنید؟!



بنده واقعا برای رسانه ملی متاسف هستم و از همینجا نفرت خود را اعلام می کنم که نمی توانند برای یک بار هم که شده نشان دهند این کار های بسیار وقیحانه و کثیف را !



یاد مناظره تان افتادم آقای روحانی ، که شما مردم را با اصطلاح "گازانبری کردن" آشنا کردید . . .

حال من احساس می کنم که این کار شما ، نوعی گاز انبری کردن ، از نوع شدید تر است که اینبار هویت و آرمان ها را در هدف گرفته است . . .



پدر شهید احمدی روشن ، شما فرزند خود را از دست نداده اید بلکه با به شهادت رسیدن فرزندتان ، احمدی روشن هایی متولد شده اند که نمی گذارند خون فرزندتان که برای پیشرفت این مملکت ریخته شد پایمال شود و ما تا آخر ، پای آرمان های مان ایستاده ایم . . .

منبع : پایگاه ارزشی مذهبی مقتدر مظلوم






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum324/thread60113.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


یه دنیا حرف میتونه پشت این عکس باشه!

حاج ابراهیم همت در نوجوانی چه شکلی بوده است ؟


این تصویر مربوط به دوران نوجوانی سردار شهید حاج‌محمدابراهیم همت است که آن روزها در شهرضای اصفهان زندگی می‌کرده است. خبرگزاری فارس افتخار دارد این تصویر را برای اولین بار در فضای مجازی منتشر می‌کند

به گزارش گروه فرهنگی"ره به ری" : شهید محمد ابراهیم همت به روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. محمد ابراهیم درسایه محبّت‌های پدر ومادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشت ‍سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش واستعداد فوق‌العاده‍ای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت. هنگام فراغت از تحصیل بویژه در تعطیلات تابستانی با کار وتلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست می‌آورد و از این راه به خانواده زحمتکش خود کمک قابل توجه ای می‌کرد. او با شور ونشاط و مهر و محبت و صمیمیتی که داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری می بخشید.

اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث می‍شد که از مادرش با اصرار بخواهد که به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره ها کمک کند. این علاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت کتاب ‍آسمانی قرآن را کاملاً فرا گیرد و برخی از سوره‍ه ای کوچک را نیز حفظ کند.







سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت در دوران نوجوانی



در سال 1352 مقطع دبیرستان را با موفقیت پشت سرگذاشت و پس از اخذ دیپلم با نمرات عالی در دانشسرای اصفهان به ادامه‍ تحصیل پرداخت. پس از دریافت مدرک تحصیلی به سربازی رفت. در لشکر توپخانه اصفهان مسؤولیت آشپزخانه به عهده او گذاشته شده بود.

امّا این دوسال برای شخصی چون ابراهیم چندان خالی از لطف هم نبود؛ زیرا در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف رژیم ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از کتب ممنوعه (از نظر ساواک) دست یابد. مطالعه آن کتاب‍ها که مخفیانه و توسط برخی از دوستان، برایش فراهم می‍شد تأثیر عمیق و سازنده‍ای در روح و جان محمدابراهیم گذاشت و به روشنایی اندیشه و انتخاب راهش کمک شایانی کرد. مطالعه همان کتاب‍ها و برخورد و آشنایی با بعضی از دوستان، باعث شد که ابراهیم فعالیت‍ های خود را علیه رژیم ستمشاهی آغاز کند و به روشنگری مردم و افشای چهره طاغوت بپردازد.

پس از پایان دوران سربازی و بازگشت به زادگاهش شغل معلمی را برگزید. در روستاها مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت. ابراهیم در این دوران نیز با تعدادی از روحانیون متعهد و انقلابی ارتباط پیدا کرد و در اثر مجالست با آنها با شخصیت حضرت امام (رحمت الله علیه) بیشتر آشنا شد. به دنبال این آشنایی و شناخت، سعی می‌کرد تا در محیط مدرسه و کلاس درس، دانش آموزان را با معارف اسلامی و اندیشه های انقلابی حضرت امام ( رحمت الله علیه ) و یارانش آشنا کند.

او در تشویق و ترغیب دانش آموزان به مطالعه و کسب بینش و آگاهی سعی وافری داشت و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف ساواک به او اخطار شود. لیکن روح بزرگ و بی‍باک او به همه آن اخطارها بی اعتنا بود و هدف و راهش را بدون اندک تزلزلی پی می‍گرفت و از تربیت شاگردان خود لحظه‌‌ای غفلت نمی‍ورزید. با گسترش تدریجی انقلاب اسلامی، ابراهیم پرچمداری جوانان مبارز شهرضا را برعهده گرفت. پس از انتقال وی به شهرضا برای تدریس در مدارس شهر، ارتباطش با حوزه علمیه قم برقرار شد و بطور مستمر برای گرفتن رهنمود، ملاقات با روحانیون و دریافت اعلامیه و نوار به قم رفت وآمد می‍کرد.







سخنرانی‍های پرشور و آتشین او علیه رژیم که بدون مصلحت اندیشی انجام می‍شد، مأمورین رژیم را به تعقیب وی واداشته بود، به گونه ای که او شهربه شهر می‍گشت تا از دستگیری درامان باشد. نخست به شهر فیروزآباد رفت و مدتی در آنجا دست به تبلیغ و ارشاد مردم زد. پس از چندی به یاسوج رفت. موقعی که درصدد دستگیری وی برآمدند به دوگنبدان عزیمت کرد و سپس به اهواز رفت و در آنجا سکنی گزید. در این دوران اقشار مختلف در اعتراض به رژیم ستمشاهی و اعمال وحشیانه اش عکس العمل نشان می‍دادند و ابراهیم احساس کرد که برای سازماندهی تظاهرات باید به شهرضا برگردد.

بعد از بازگشت به شهر خود در کشاندن مردم به خیابان‍ها و انجام تظاهرات علیه رژیم، فعالیت و کوشش خود را افزایش داد تا اینکه در یکی از راهپیمایی‍های پرشورمردمی، قطعنامه مهمی که یکی از بندهای آن انحلال ساواک بود، توسط شهید همت قرائت شد. به دنبال آن فرمان ترور و اعدام ایشان توسط فرماندار نظامی اصفهان، سرلشکر معدوم «ناجی»، صادر گردید. مأموران رژیم در هرفرصتی در پی آن بودند که این فرزند شجاع و رشید اسلام را از پای درآورند، ولی او با تغییر لباس وقیافه، مبارزات ضد دولتی خود را دنبال می‍کرد تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی ( رحمت الله علیه )، به پیروزی رسید. بعد از پیروزی انقلاب با حضور در کارهای جهادی و از جمله عضویت در سپاه پاسداران برگ جدید از زندگی خود را ورق زد. حضور در سپاه پاوه، تشکیل تیپ 27 محمدرسول الله(ص) در کنارهمرزمانش حاج احمد متوسلیان و محمود شهبازی، فرماندهی سپاه 11 قدر و... از جمله فعالیت‌های این دلیر مرد است. در یک کلمه حاج همت محبوب قلوب همه بسیجی‌ها بود.

منبع:فارس






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum260/thread60111.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


یک بام و دو هوا در مونولوگ 100 روزه

ابهامات و تناقضات مونولوگ 100 روزگی دولت

رئیس‌جمهور در گزارش خود تصریح کرد «دنبال آشتی است و می‌خواهد با همه آشتی کند.» این رویکرد خوبی است، باید از آن استقبال کرد و این رویکرد متضمن وحدت ملی و وحدت نخبگان است. اما اگر اینطور است چرا دو سوم گزارش عملکرد قهر و کینه‌توزی با دولت گذشته است؟ این با دنبال آشتی‌بودن نمی‌خواند. نقد دولت گذشته حق است، باید از آن دریغ نکرد اما نقد با گوشه و کنایه، طنز و هجو از سوی رئیس دولت که باید سخن او مقوم وحدت ملی باشد چه معنی دارد؟

سردبیر روزنامه رسالت ضمن ارائه این پرسش‌ها به نقد گزارش رئیس‌جمهور درباره عملکرد صد روزه دولت پرداخت و نوشت: آقای روحانی فوری‌ترین کار دولت را تامین کالاهای اساسی دانست. برخی از روزنامه‌های دوم‌خردادی از این گزارش تیتر زدند که تنها سه روز گندم داشتیم! به نظر می‌رسد در این مورد شعور مخاطب نادیده گرفته شده است. تامین کالاهای اساسی برای کشور چیزی نیست که با 4 یا 5 روز تدبیر قابل حل باشد. مساعی دولت گذشته در انباشتن انبارها نادیده گرفته شده است.

این کارشناس اقتصادی افزود: آقای روحانی دوباره موضوع خالی بودن خزانه را مطرح کردند. متاسفانه خبرنگاران یا مجریانی که آنجا بودند یک کلمه به نقدهای مشفقانه‌ای که به این سخن در مطبوعات و رسانه‌ها مطرح شده بود، اشاره نکردند. خزانه کشور محل دریافت‌ها و پرداخت‌های دولت است. صفر بودن آن حتی منفی بودن آن دلیل بر خالی بودن آن نیست. حال آنکه رئیس‌جمهور اذعان دارند وقتی خزانه را تحویل گرفتند به اصطلاح مانده حساب آن 1280 میلیارد تومان بوده است. آشکارترین دلیل نادرست بودن این ادعا این است که دولت طی هشت ماه گذشته پرداخت‌های خود را سر موعد عمل کرده است. اگر خزانه خالی بود که کارمندان دولت و قضات و نیروهای لشکری و کشوری باید می‌رفتند خانه می‌نشستند تا دولت برود دنبال خزانه پر. از سوی دیگر رئیس‌جمهور محترم گله خزانه خالی را دارند، از طرف دیگر در همین گزارش وعده دو بسته کالایی را تا پایان سال، به اقشار کم‌درآمد می‌دهند. اگر خزانه خالی و دولت با کسری روبه‌روست این دو بسته کالایی را آن هم بدون مصوبه مجلس از کجا می‌خواهند بدهند؟

در ادامه این تحلیل آمده است: رئیس‌جمهور از موضوع کسری یارانه‌ها در سال جاری گفتند. بدون اینکه برای ادعای خود سندی ارائه دهند. منتقدین دراین‌باره سند ارائه داده‌اند که دولت کسری ندارد. اما نه رئیس‌جمهور، نه مسئولین مربوط در این مورد حاضر نشدند توضیح دهند. منتقدین به طور شفاف گفتند مهم‌ترین منابع حاصل از قانون هدفمندی یارانه‌ها فروش نفت خام در داخل، میعانات گازی و نفتی و گاز طبیعی است جمع جبری این سه قلم براساس صورت‌های مالی شرکت ملی نفت نه تنها پاسخگوی تامین منابع قانونی هدفمندی یارانه‌هاست بلکه مقدار زیادی هم مازاد دارد که دولت باید به عنوان درآمد عمومی به خزانه‌ واریز کند. اما رئیس‌جمهور همه این نقدها را نادیده گرفت و پاسخی به آن نداد و حرف خود را در مورد کسری یارانه‌ها تکرار کرد.

انبارلویی در ادامه نوشت: رئیس‌جمهور محترم مطالبی در مورد مهار تورم و کنترل حجم نقدینگی مطرح فرمودند، که در خور تقدیر است. اما مردمی که هر روز برای خرید به بازار می‌روند، می‌توانند در مورد این توفیق دولت در کنترل گرانی، تورم و... داوری کنند.

انبارلویی همچنین خاطر نشان کرد: سه تن از مجریان صدا و سیما در این گزارش، رئیس‌جمهور را یاری کردند. متاسفانه برخلاف اصول حرفه‌ای خبرنگاری گزارش یکصد روزه را تبدیل به یک گفتگوی خودمانی کردند و آن را از مرتبت «دیالوگ» به «مونولوگ» فرو کاهیدند.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum324/thread60105.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


روایت سایت حامی دولت از یک گزارش دورهمی!

«شب که خبرنگاران و تصویربرداران به دفتر رئیس‌جمهور می‌روند، متوجه می‌شوند دفتر ایشان خودشان رأساً آقای احمدی‌ افزادی که از مدیران فعلی دولت است را دعوت کرده‌اند»

سایت آینده آن‌لاین که از سایت‌های حامی دولت است با انتشار این خبر، از قول سردبیر روزنامه جام جم نوشت: در مورد مصاحبه اخیر نمی‌توان از رویکرد مسئولان دفتر رئیس‌جمهور و توقعات عجیب و غریب آنها چشم‌پوشی کرد. جالب است بدانید درباره حضور سه مجری در این مصاحبه بین نهاد و سازمان توافق شده بود. ساعت 2 بعد از ظهر از دفتر رئیس‌جمهور به صدا و سیما اعلام می‌کنند دو مجری کفایت می‌کند و آقای عابدینی نیاید.

شب که خبرنگاران و تصویربرداران به دفتر روحانی می‌روند، متوجه می‌شوند دفتر ایشان خودشان راسا آقای احمدی افزادی که از مدیران فعلی دولت است را دعوت کرده‌اند. ضمنا به تیم سازمان می‌گویند ما خودمان تصویربردار هم آورده‌ایم و تصویر هم خودمان می‌گیریم! به مجریان هم می‌گویند قرار نیست مصاحبه و چالش و... باشد. دور همی است برای ارایه گزارش رئیس‌جمهور... بامزه‌تر این که از روز قبل اصرار داشتند بخش خبری 21 پخش نشود یا سریع در چند دقیقه خلاصه بشود که مصاحبه زودتر شروع شده و به آخر شب نیفتد!





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum324/thread60104.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


دستور کار آمریکا برای دور بعدی مذاکرات

دستور کار آمریکا برای دور بعدی مذاکرات هسته‌ای با ایران چیست؟ روزنامه واشنگتن پست به بررسی این پرسش پرداخت.

دیوید ایگناتیوس در این تحلیل می‌نویسد: آمریکا نمی‌خواهد هیچ راکتور آب سنگینی در ایران فعالیت کند که البته شامل راکتور اراک نیز می‌شود. این راکتورها می‌توانند پلوتونیوم تولید کنند که در ساخت بمب کارایی دارد و یک بخش خطرناک و غیرضروری در برنامه‌های هسته‌ای صلح‌آمیز محسوب می‌شود.

وی ادامه می‌دهد: ایالات متحده ایران را برای کاهش شمار سانتریفیوژها تحت فشار قرار می‌دهد. در حال حاضر اندکی بیش از 19 هزار سانتریفیوژ در ایران وجود دارد که آمریکا می‌خواهد تعداد آنها به نصف برسد. واشنگتن هم اکنون می‌گوید که در توافق جامع‌تر راه برای حق غنی‌سازی ایران به منظور استفاده صلح‌آمیز باز است. اما مذاکره‌کنندگان در دور آتی مذاکرات به دنبال کاهش تعداد سانتریفیوژها خواهند بود. آنها می‌خواهند تعداد سانتریفیوژها به اندازه‌ای کاهش یابد که تنها برای یک برنامه هسته‌ای غیر نظامی محدود کفایت کند. ایالات متحده موضوع تعطیلی سایت غنی‌سازی فردو در نزدیکی قم را مطرح خواهد کرد. مقامات آمریکایی خواهند گفت که موقعیت احداث این سایت با تأکید ایران بر صلح‌آمیز بودن برنامه‌های هسته‌ای‌اش همخوانی ندارد.

واشنگتن پست خاطرنشان می‌کند: ایالات متحده با جدیت پایبندی ایران به تعهداتش به موجب توافق مقدماتی را زیر نظر می‌گیرد. ایران متعهد شده که به بازرسان اجازه بازرسی روزانه از سایت‌های هسته‌ای را بدهد. این در حالی است که این امکان وجود دارد در جریان این بازرسی‌ها، بازرسان به موارد جدیدی برخورد کنند که می‌تواند مبنای مذاکرات دیگری را تشکیل دهد.

در ادامه یادداشت ایگناتیوس می‌خوانیم: در نهایت، آمریکا و شرکای مذاکره‌ای‌اش باید با مهارت ساختاری را برای دور بعدی مذاکرات طراحی کنند. یک کمیسیون مشترک از کارشناسان که بر روند اجرای توافق شش ماهه نظارت دارد می‌تواند در این زمینه مؤثر باشد. در همین حال مذاکرات جامع بین ایران و گروه 5+1 آغاز می‌شود. البته باید دید که آیا در مرحله دوم نیز واشنگتن ساختاری موازی برای گفت‌وگوهای دوجانبه و محرمانه با ایران را مانند مرحله اول حفظ می‌کند یا خیر. در مرحله دوم، محرمانه نگاهداشتن موضوعات دشوارتر خواهد بود چرا که کشورهایی که از گردونه خارج می‌مانند به این موضوع اعتراض خواهند کرد.

در پایان این تحلیل می‌نویسد: یکی از کارت‌های خطرناک این بازی مذاکره‌ای، اسرائیل است. اوباما از بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اسرائیل خواسته فضای بیشتری برای دیپلماسی در نظر گرفته و تیمی را به واشنگتن اعزام کند تا در مورد استراتژی مرحله بعد با مقامات آمریکایی رایزنی کند. شاید ایالات متحده و اسرائیل به یک کانال مخفی نیاز داشته باشند که خارج از فضای پرتنش و مملو از فشار کنونی، ‌زمینه گفت‌وگو را فراهم می‌کند. بله گرفتن از ایران برای توافق مقدماتی در ژنو 3 خیلی سخت بود، اما باید گفت که این تازه آغاز یک راه دشوار است.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum324/thread60103.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


سه جنایت یزید، در سه سال حکومت







1- يزيد در سال اول حكومت خود، حضرت اباعبدالله الحسين(علیه السلام) و اهل بيت و يارانش را با آن وضع فجيع به شهادت رساند...











2- در سال دوم، فاجعه تأسف بار (حَرّه) را به وجود آورد كه روى تاريخ را سياه نمود.






مردم مدينه بعد از شهادت امام حسين(علیه السلام) و آگاهى از خباثت يزيد، اعتراض کرده و عامل يزيد را از مدينه بيرون راندند. يزيد هم سپاهى عظیم به سمت مدینه روانه كرد. سپاه شام با مردم مدينه در منطقه ای به نام حرّه درگير شدند.



جنگى عظيم واقع شد، مردم مدينه تاب مقاومت نياوردند و به حرم پيامبر(صلی الله علیه و آله) پناه بردند. لشكر شام وارد مدينه شد، حُرمت حَرَم پيامبر(ص) را حفظ نکرده و با اسبها داخل حرم رفتند!



آنقدر مردم مدينه را كشتند كه مسجد پر از خون شد و تا قبر پيامبر(ص) رسيد.


اسبهاى آنها در حرم پیامبر(ص) مدفوع و ادرار كردند. عدد كشته شده ها 10 هزار تن بود.



فرمانده سپاه شام تا سه روز اموال و نواميس مردم مدينه را بر لشكر خود مباح نمود.


سپاه بى حياىِ شام شروع به غارت و هتك حرمت نواميس مسلمانان كردند.


در اين حادثه با هزار دختر باكره زنا كردند، و هزار زن بى شوهر باردار شدند كه آنها را اولاد حرّه ناميدند.


تا جائى كه نقل كرده اند آن بى حياها در مسجد پيامبر(ص) نيز زنا كردند...!








3- سپس سپاهیان یزید به مکّه حمله، و كعبه را سنگباران كردند و خانه خدا را به آتش کشیدند!



فرمانده لشكر شام فرمان داد كه هر روز ده هزار سنگ بر كعبه فرود آوردند.



در این حادثه، خانه خدا به کلی سوخت و منهدم شد.









منابع:



ابن اثير



مروج اللذهب













ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum84/thread60109.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


ویژگی‌های خلقتی انسان

پرسش:

انسان با قطع نظر از هرگونه اندیشه و رفتار چه ویژگی‌هایی به لحاظ خلقتی دارد؟

پاسخ:

در بخش نخست پاسخ به این سؤال به ویژگی‌هایی همچون؛ عقل، اراده، اختیار و انتخاب و عاطفه و احساس اشاره کردیم. اینک بخش پایانی دنباله مطالب را پی می‌گیریم.

5- فطرت

فطرت خداجویی نیز طبق اعتراف اکثر انسان‌شناسان در نهاد آدمی وجود دارد و حتی بدون تعلیم و آموزش، گرایشهای خداجویانه را در انسان بیدار می‌کند و آدمی را به سمت و سوی ماورای طبیعت و کمال و جمال مطلق سوق می‌دهد و هر انسانی در درون و ذات خویش عطش به معنویت را احساس می‌کند.

میلها وگرایشهایی در آدمیان هست که از همین عوالم مادی ریشه می‌گیرد، چون گرایش به خوراک، پوشاک، به جنس مخالف و... اما گرایش به خدا و معنویت، از عالم ماورای ماده سرچشمه می‌گیرد. اینکه برخی از متفکران، گرایش به ماورای طبیعت را جزء تعریف انسان قرار داده‌اند، و فصل مقوم انسانیت دانسته‌اند، و انسان را به «حیوانی متافیزیکی» تعریف کرده‌اند، براساس همین خمیرمایه اصلی است که در هر انسانی وجود دارد، امام علی(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «الرائح الی الله کالظمان یرد الماء» کسی که به سوی خدا می‌رود، همچون تشنه‌ای است که به آبشخور گام می‌نهد.

6- وجدان

این ویژگی طبق نظر بسیاری از اندیشمندان و طبق درک و دریافتهای درونی هر کس، در نهاد آدمی وجود دارد و انسان را به راستی و درستی فرامی‌خواند، و براساس آفرینش خویش به نیکی میل دارد، و از هر بدی و تباهی متنفر است.

این گرایش در درون هر انسانی وجود دارد، و ممکن است در اثر انواع تعلیم و تربیت‌ها، مصداقها و نمونه‌های آن فرق کند در قرآن کریم سوره القیمه آیه 2 آمده است «ولا اقسم بالنفس اللوامه» سوگند به نفس (و وجدان) سرزنشگر.

این نفس سرزنشگر، همان وجدان اخلاقی انسان است که از ویژگی‌های انسان شمرده شده است و آن را «قاضی درونی» نامیده‌اند. دادگاه عدل الهی را جهان آخرت دانسته‌اند و دادگاه عدل الهی را در این جهان، در درون انسان و با قضاوت وجدان معرفی کرده‌اند. پیامبر اکرم(ص) در بحارالانوار7 ج67، ص 303 می‌فرماید: «من ساءته سیئته و سرته حسنته، فهو مومن» هر کس بدی‌هایش او را بد حال کند (دچار عذاب وجدان گردد) و خوبی‌هایش او را خرسند سازد، (براستی) در شمار مومنان است.

7- تربیت پذیری

استعداد پذیرش تربیت‌های گوناگون در انسان وجود دارد، بسیار عمیق‌تر و اصولی‌تر و پایدارتر از دیگر موجودات زنده. این استعداد تا اندازه‌ای است که با تربیت درست می‌توان از یک انسان ساده چون یک صفحه نانوشته، بهترین انسان و بهترین نوشته را پدید آورد، چنانکه عکس آن نیز امکان دارد.

علی(ع) در نهج‌البلاغه نامه 31 می‌فرماید: «انما قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها من شیئی قبلته» همانا قلب هر انسان جوانی همانند زمین خالی می‌ماند که هر آنچه از (بذر و...) در آن قرار داده شود، آن را قبول می‌کند.»

8- گرایش به بقا و جاودانگی

حب بقا و خلود، در درون همه انسان‌ها به ودیعت نهاده شده و انسان با مرگ حتمی که در پیش دارد، نیستی و نابودی را برای خود نمی‌پذیرد و باور ندارد و به نوعی به بقا و پایداری پس از مرگ می‌اندیشد. هر انسانی طبق مرام و آیینی که پذیرفته است، به گونه‌ای پایداری پس از مرگ را برای خود ترسیم می‌کند.

به هر حال این حب بقا و خلود از ویژگی‌های نوع انسانی است و برای شناخت انسان باید به ریشه‌های این احساس ژرف‌ اندیشید و علل و عوامل درونی آن را به واکاوی گذاشت و از این راه نیز به بعد اصلی وجود انسان یعنی روح پی برد و منکران روح را ناآگاه از این حقیقت انسان دانست.

ابلیس برای فریب حضرت آدم و حوا از همین خصیصه وجودی انسان استفاده کرد و با تکیه بر حب بقا و خلود حضرت آدم و حوا گفت: «هل ادلک علی شجره الخلد و ملک لایبلی» آیا (دوست دارید) شما را به یک درخت زندگی جاودانه و ملکی بی‌زوال که پایان ندارد راهنمایی کنم؟ (طه-120)

به نظر می‌رسد که کوتاه ترین و گویاترین جمله در تبیین حقیقت انسان، این آیه کریمه باشد «انالله و انا الیه راجعون» ما از آن خداییم و به سوی او (جهان باقی خدایی) بازمی‌گردیم. این آیه دو حقیقت را بازگو می‌کند:

1- حقیقت و باطن خداجوی انسان

2- وجود گوهر باقی و غیرمادی در انسان، و بقای آن- پس از مرگ- و زندگی در عالم خدایی.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum67/thread60108.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


انگار نــــــــــــه انــــــــگار


حق می شود انکار و من انگار نه انگار

منصور سر دار و من انگار نه انگار



چون زلزله بر گرده ادراک جوانان

باطل شده آوار و من انگار نه انگار



در چنگ هوس های خیابانی اشباح

عشق است گرفتار و من انگار نه انگار



در قدس و هرات و حلب و موصل و کشمیر

اردو زده تاتار و من انگار نه انگار



کشتند و دریدند شکم های زنان را

سگ های میانمار و من انگار نه انگار



فریاد از این عصر تماشاگری مرگ

خورشید سر دار و من انگار نه انگار







امیر سیاهپــــــوش






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum228/thread60107.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


ترویج اسلام در مدارس اسکاتلند

گروهی از بانوان مسلمان برای معرفی اسلام و رفع شبهات و پیشداوری‌های نادرست درباره این دین مبین، در 10 مدرسه اسکاتلند حضور یافتند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران این ایده زمانی شکل گرفت که از دانش‌آموزان یکی از مدارس اسکاتلند خواسته شد بود تعریفی از کلمه «مسلمان» ارائه دهند. نتایج نشان می‌داد واژه‌های «تروریست»، «11سپتامبر» و «وحشتناک»، رایج‌ترین کلمات مورد استفاده در تعاریف دانش‌آموزان بوده است. این موضوع مسئولان مدرسه را بر آن داشت تا با تشکل زنان مسلمان تماس بگیرند. بانوان مسلمان هم تلاش کردند با حضور در مدارس و صحبت در مورد اسلام و مسلمانان، تصورات غلط موجود در ذهن کودکان را اصلاح کنند.

یکی از اقدامات این گروه، نشان دادن عکس‌هایی از زنان با حجاب مسلمان و غیرمسلمان مانند ملکه انگلیس و «مادر ترزا» به کودکان بود. دانش‌آموزان از فهمیدن اینکه زنان محجبه می‌توانند «سفیدپوست» باشند، اظهار تعجب می‌کردند.

به نظر می‌رسد گروه در رسیدن به اهداف خود موفق بوده است. پس از اتمام برنامه، دانش‌آموزان از شناخت دین اسلام و ارتباط با بانوان محجبه اظهار خوشحالی کردند.





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum55/thread60106.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


فضایل و عجایب زیارت عاشورا

عذاب را از این قبرستان بردارید


علامه نوری نوشته: مردی صالح بود که همیشه در اندیشه آخرت شبها در مقبره بیرون شهر معروف به «مزار» که جمعی از صلحا در آن دفن شده بودند، به سر می برد. او همسایه ای داشت که دوران خردسالی را با هم گذرانده بودند و در بزرگی گمرکچی شده بود، پس از مرگ، او را در آن گورستان که نزدیک منزل آن مرد صالح بود به خاک سپردند.

بیش از یک ماه از مرگ گمرکچی نگذشته بود که مرد صالح او را در خواب می بیند که او حال خوشی دارد و از نعمتهای الهی بر خوردار است! به او می گوید: من از آغاز و انجام و درون و بیرون تو باخبرم، تو کسی نبودی که درونت خوب باشد و کار زشتت حمل بر صحت شود،...کارت عذاب آور بود و بس، پس از کجا به این مقام رسیدی؟

گفت: آری! چنان است که گفتی، من از لحظه مرگ تا دیروز در سختترین عذاب بودم، اما دیروز، همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفته و در اینجا (اشاره به جایی کرده که پنجاه قدم از گورش دورتر بوده) به خاکش سپردند، دیشب سه مرتبه امام حسین علیه السلام به دیدنش آمدند. بار سوم فرمودند: عذاب را از این گورستان بردارند، لذا من آسایش قرار گرفتم.مرد صالح از خواب بیدار شده و در بازار آهنگران به جستجوی استاد اشرف می رود، او را یافته و از حال همسرش می پرسد، استاد اشرف می گوید: دیروز از دنیا رفته و در فلان مکان به خاکش سپردیم. مرد صالح می پرسد: به زیارت امام حسین علیه السلام رفته بود؟ می گوید: نه. می پرسد: ذکر مصیبت او می کرد؟ جواب می دهد: نه. سؤال می کند روضه خوانی داشت؟ می گوید: نه، از این سؤالات چه مقصودی داری؟ مرد صالح خوابش را نقل می کند و می گوید: می خواهم بدانم میان او و امام حسین علیه السلام چه رابطه ای بوده؟ استاد اشرف پاسخ می دهد: زیارت عاشورا می خواند.

(داستان های مفاتیح الجنان، اسماعیل محمدی، ص 40)





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum161/thread60102.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


آقای هاشمی!بازهم که افاضات فرمودید!!!!!!




















هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با فاینشنال تایمز باز هم....!!!



یکی از پرسش و پاسخهای این مصاحبه به این شرح است:

سوال: در مورد مناقشه بین شیعیان و سنی ها به طور مثال در سوریه، آیا ما شاهد یک درگیری تاریخی هستیم که ممکن است مدت های طولانی ادامه داشته باشد؟ چگونه می تواند یک آشتی صورت بگیرد؟



پاسخ:متأسفانه الان همین گونه است که شما می گویید. ولی راه حلش را من سابقاً به پادشاه عربستان گفتم و آن این بود که کمیسیون علمایی از علمای فرق اسلامی تشکیل شود و مبانی دینی را مرجعیت کنند که عوام هم مخالفت نکنند. سخت نیست اگر بخواهیم کار کنیم. ولی آن کمیسیون اجرا نشد.







واقعا نمیدونم چی عرض کنم...!!





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum324/thread60101.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم