۱۳۹۱ دی ۲۸, پنجشنبه

حکایت اثر شوم خودپسندى‏


حکایت اثر شوم خودپسندى‏





مردى در بنى‏ اسرائيل چهل سال كارش دزدى بود. روزى عيسى با عابدى از عبّاد بنى‏اسرائيل كه از ياران و ملازمان بود بر او گذشت در حالى كه عابد پشت‏ سر عيسى در حركت بود، دزد پيش خود گفت: اين پيامبر خداست و در كنار او يكى از حواريين است، اگر من هم با آنان حركت كنم نفر سوم آنها خواهم شد، پس به دنبال آنان به راه افتاد، مى‏ خواست به دوست عيسى نزديك شود؛ امّا سخت خودش را خوار شمرد و گفت: من كجا و او كجا. آن حوارى با مشاهده آن مرد با خود گفت: شخصيّتى مثل من نبايد با او در حركت باشد پس او را عقب انداخت و خود در كنار عيسى قرار گرفت. مرد دزد در حركتش تنها شد، خداوند به عيسى وحى كرد: به هر دو نفر اينان بگو اعمال خود را از سر بگيرند، امّا حوارى به خاطر عجبى كه كرد، اعمالش حبط شد و اما ديگرى را به خاطر خوار شمردن نفسش بخشيدم. عيسى اين واقعه را به هر دو گفت و دزد را با خود همراه كرد. او نيز با جبران گذشته خود، از اصحاب و ياران عيسى شد .





پایگاه عرفان






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum137/thread47663.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png خادم الزهرا

هیچ نظری موجود نیست: