۱۳۹۱ دی ۱۶, شنبه

۲ متن تقدیم به سرکار خانم دکتر دستجردی


متن ۱: چرا اعتمادسوزی؟!


یکم: گاهی که نهج البلاغه می خوانم، متحیر می مانم از این همه توصیه مولای متقیان در باب لزوم اعتماد ملت به دولت مردان. اما به راستی، چگونه این اعتماد، ساخته می شود؟! و چرا گاهی اعتمادسوزی، جایگزین اعتمادسازی می شود؟!

در نهج البلاغه، پاسخ به سئوالاتی از این دست، عمدتا بر مدار «صداقت در گفتار» و «عدالت در رفتار» می گذرد. اما گمانم این روزها بعضی دست اندرکاران، کم نهج البلاغه می خوانند! نیک اگر بنگری، جای جای سخنان امام اول ما، توصیه به اصحاب صدارت است که؛ اعتمادزایی کن، نه اعتمادزدایی.

واقعا آیا برای یک دولت، بدتر از «لطمه دیدن اعتماد عمومی»، چیز دیگری هم متصور است؟! اگر نیست، -که نیست!- پس چرا بعضی ها این همه راحت، به اعتماد ملت، صدمه می زنند؟! مردم باید تغییر امروز وزیر بهداشت را باور کنند یا قول دیروز حضرات را که؛ تا فلانی هست، من هستم، و تا من هستم، بهمانی هست!! یعنی اینقدر جایگاه معاون اول رئیس جمهور یا سخنگوی دولت، متزلزل است؟!

من ناظر بر نوع مدیریت رئیس جمهور، البته فرض را بر این می گیرم که آقایان رحیمی یا الهام، -و امثالهم!- بدون دانستن نظر فرد اول کابینه، وعده بی خود نمی دهند، لیکن هر چه هست، آسیب دیدن اعتماد مردم به سخن دولت مردان، خطایی نابخشودنی است. چنین رویه ای، فکر کنم نوع خاصی از مدیریت نباشد؛ بی مدیریتی باشد! و دود این بی مدیریتی، کیست که نداند در چشم اعتماد توده های ملت فرو می رود؟!

بدیهی است تغییر کابینه، حق رئیس جمهور است، اما آیا لطمه وارد کردن به اعتماد ملت نیز از جمله وظایف و اختیارات رئیس دستگاه اجراست؟!

در این مقال، من اصلا کاری با کیفیت و کمیت تغییر کابینه ندارم. و به این هم کار ندارم که رئیس جمهور، چگونه و با چه فرایندی از حق خود در زمینه جا به جا کردن های مداوم هیئت دولت استفاده می کند. هر چند در این باره سئوالات اساسی و دغدغه های بی شمار وجود دارد، لیکن نکته مهم تر از این آمد و شدها، و وزیر رفتن ها و سرپرست آمدن ها، مخدوش شدن اعتماد مردم است.

آنی درنگ کنید که برای مقابله با فلان معضل کشور، قرار است وعده معاون اول رئیس جمهور، خود رئیس جمهور، وزیر اقتصاد یا سخنگوی کابینه، برای همگان حجت باشد. آیا با این اعتمادسوزی ها و وعده شکنی ها، اعتبار وعده مسئولین زیر سئوال نمی رود؟! مگر وزیر بهداشت، همان وزیر بهداشتی نبود که به قول آقای احمدی نژاد، «اندازه ۳ تا وزیر مرد کار می کند»؟! ظاهرا مدد از ژورنالیسم باید بگیرم و بنویسم؛ اگر با وزیر بهداشتی که «هلو» بود، آن گونه برخورد شد، وای به حال سرکار خانم دستجردی!!

از آن روز باید واهمه داشته باشند اهالی کابینه که وقتی سخنی گفتند، مردم بگویند؛ «ای بابا! اعتباری به حرف این جماعت نیست»… و از این بدتر، هیچ چیز برای یک دولت، متصور نیست.

دوم: عده ای می گویند؛ عزل و نصب های اخیر، مصارف انتخاباتی دارد. من اما هر چند که خیلی با این ظن مخالف نیستم، لیکن به طرح چند سئوال می پردازم:

آیا دنیایی هم حساب کنی، انتخاباتی هم حساب کنی، سیاسی هم حساب کنی، بهتر است دولت را با دولت مردان موفق ببندی یا با کسانی که خواب های ۳ هزار میلیاردی برای اعتبارت دیده اند؟! سود، حتی سود انتخاباتی، در سیب اخلاص است، یا آسیب اختلاس؟! و آیا رئیس جمهور با وجود وزرای محبوب و فعالی چون خانم دستجردی، افزایش اعتبار پیدا می کند یا دیگرانی که بنای بردن نام شان را ندارم؟!

شاید قصه این باشد؛ یک وقت هایی، آدمی با خودش، با اعتبار خودش، لج می کند! عمل بر اساس لج، رهروی در کج راهه ای است که اتفاقا نه این دنیا سودت می دهد، نه آن دنیا! احتمالا احمدی نژاد خود بهتر از همه می داند که تنها وزیر خانم کابینه اش، از وزرای ممتاز این دولت بوده، اما…

آدمی را به نزدیکانش می شناسند. حیف! نزدیکان خوبی را این دولت از خود دور کرد. ایام نیویورک، باری خبرنگاری، خانم دستجردی را نشانم داد که دارد با تلفن صحبت می کند. گفت: فکر می کنی به آن طرف خط، دارد چه می گوید؟! گفتم: لابد دارد می گوید؛ فلان چیز را از خیابان پنجم منهتن برایت می خرم، بهمان چیز را از خیابان سوم! گفت: نیم ساعت است دارد درباره اوضاع فلان داروی تحریمی حرف می زند که مگر همین چند ماه پیش خودمان نساختیم… پس چرا این همه گران؟!

*** *** ***

پس چرا این همه ارزان، خوبان کابینه از دولت جدا می شوند؟!… پس چرا این همه ارزان، اعتمادسوزی؟! وطن امروز/ ۱۰ دی ۱۳۹۱

متن ۲: خدا قوت وزیر جوانمرد!


تغییر وزیر، حق رئیس جمهور است، گیرم فقط نیم ساعت به پایان دوره ریاست جمهوری اش باقی مانده باشد. اما نکته اینجاست؛ وقتی جا به جایی درون کابینه از حد بگذرد، حاکی از نوعی شلختگی در مدیریت کلان کشور است. این شلختگی وقتی تکمیل می شود که می بینیم تغییر وزرا، اغلب بر مبنای همه چیز صورت می گیرد، الا شایسته سالاری. و لابد همین طور است که بسیاری سایت ها تیتر به طعنه زدند؛ مردترین فرد کابینه از دولت اخراج شد!

گاهی واقعا می مانم بر چه مبنایی رئیس قوه مجریه دست به تغییر وزیر می زند؟ مبنا را اگر انتخابات هم فرض کنیم، باز متوجه «کمیت زیاد» و «کیفیت کم» تغییر وزرا نمی شوم! شاید چاره ای نداریم الا آنکه احساس کنیم مبنای جا به جایی در کابینه، نه حتی سیاست سالاری و انتخابات سالاری، بلکه «رئیس حلقه انحراف سالاری» است!

خانم دستجردی اگر چه اندک ارتباطی با حلقه انحرافی نداشت، -که اگر داشت، برکنار نمی شد!- لیکن با یک سیاست ورزی حساب شده و درست، سعی کرد مسائل مربوط به بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور، حتی المقدور درگیر مصائب حاشیه ای و عوارض انحرافی نشود! اگر این پلتیک موثر نبود، بسی زودتر از اینها باید عوض می شد خانم وزیر سابق! سرکار خانم، تمام سعی خود را کرد، بلکه بی نیاز به تملق جریان انحرافی، «متعلق خدمت» باشد، هوای دولت و ملت را با هم داشته باشد؛ برای دولت، وزیری خوب باشد، برای ملت، خادمی نمونه. با همه این مساعی اما جریان انحرافی نشان داد؛ چندی است در دولت، بیش از پیش، حرف اول و آخر را می زند!

انصاف باید داد که آخرین تغییر کابینه -تا لحظه نگارش این متن البته!- به سبب جنس وزیر، کمی دردناک تر از موارد قبلی بوده است. همان اول که خانم دستجردی به عنوان اولین وزیر خانم انتخاب شد، این دغدغه و اضطراب در زن های جامعه -صرف نظر از هر سلیقه و هر عقیده ای- محسوس بود؛ آیا ایشان برای زنان کشور، آبروداری می کند؟! آیا به خوبی از پس پست وزارت برمی آید؟! آیا با عدم مدیریت درست دستجردی، برای همیشه باید قید وزیر شدن خانم ها را زد؟! و آیا با مدیریت فعال و کوشای وی، زنان جامعه می توانند امیدوار باشند که باز هم به عنوان وزیر، راهی به وزارت خانه ها پیدا کنند؟!

جز برای دولت و ملت، گمانم برای قشر زن جامعه نیز خانم دستجردی آبروداری کرد. من هرگز نمی خواهم ادعا کنم ایشان تنها مرد کابینه بود، اما کجا کم آورد از مردان هیئت دولت؟! اگر نه تندتر از ایشان، لااقل پا به پای مردان دوید و ایستادگی کرد و به سبب همین تلاش، خیلی زود تبدیل به چهره محبوب کابینه شد. از سویی با قشر فرهیخته حوزه بهداشت و نخبگان عرصه سلامت، ارتباط مستمر داشت، از سویی جزء وزرایی بود که با ارباب رجوع وزارت خانه تحت مدیریت خود، علی الدوام می جوشید. مدام به این بیمارستان و آن درمانگاه می رفت و از نزدیک پای حرف های ملت می نشست. زلزله که شد، زودتر از همه مردان کابینه، محرم آمال و مرهم آلام زلزله زدگان گردید. چادر به سر، رفت و هم سفره چادرنشینان شد.

این نقد تا حدودی به این دولت وارد است که گاهی نخبه گریزانه، تصمیم می گیرد و غیر کارشناسانه عمل می کند، اما حداقل مردمداری های خانم دستجردی، هرگز سبب کارهای پوپولیستی از سوی ایشان نشد. وانگهی! هم الان می توان به معاونین و مدیران ایشان نگاه کرد، تا بر یک «مجموعه نخبه و کاربلد» در حوزه بهداشت و سلامت، صحه گذاشت.

در مزیت خانم دستجردی، این نکته را هم باید اضافه کرد که از ایراد حرف غیر ضرور به شدت پرهیز داشت. بارها دیده ایم که حرف غلط یک وزیر، چگونه برای هیئت دولت، درد سر درست می کند، اما با اینکه خانم دستجردی به علت اولین وزیر زن بودن، تحت مراقبت دائم رسانه های دوست و دشمن بود، از همه کمتر حرف بی اساس زد.

آدمی گاهی در شناخت دوست حقیقی و دشمن واقعی خود در می ماند. خواه رئیس باشد، خواه مرئوس. خواه رئیس قوه اجرا باشد، خواه آبدارچی فلان اداره در مرز کشور. واقعا افسوس می خورم، وقتی که به لیست خروجی های دولت نگاه می کنم. اصلا فکر نمی کنم خانم دستجردی برای رئیس جمهور، وزیر بدی بوده باشد.

من هرگز خانم دستجردی را از نزدیک ندیده بودم، که سفر به مقر سازمان ملل، دست داد. روز پرواز به نیویورک، خوب یادم هست در محوطه پاویون فرودگاه مهرآباد، خبرنگارها بعضا شیطنت می کردند و سئوالات انحرافی (!) می پرسیدند. همان ایام هم بحث احتمال خروج ایشان از دولت مطرح بود. القصه! سرکار خانم در پاسخ به سئوال یکی از دوستان خبرنگار گفت: «این صندلی اگر قرار بود تا ابد برای من بماند، حتما به من نمی رسید!» و بعد ادامه داد: «وزیر بهداشت هم نباشم، ترجیح می دهم بیشتر محسنات این دولت را بگویم تا معایبش».

باری در نیویورک، بعد از دیدار با ایرانیان مقیم آمریکا، خانم دکتر با اینکه خیلی خسته بود، حیفم آمد فرصت این همسفری را مغتنم نشمرم. رفتم جلو و خودم را معرفی کردم. خندید! اولین حرف را به مزاح گذراند؛ «پس حسین قدیانی شمایی، که کشور را با نوشته هایت می ریزی به هم؟!» باز هم خندید! خندید و گفت: «اینجا هم با همان اتوبوسی که پدرت را برد جبهه، آمده ای؟!» گفتم: «حتی اینجا هم!» چند جمله دیگری بین مان رد و بدل شد. مثلا گفت: «من از زاویه نگاه ولایت، حتی حاضرم قید خوابم را هم بزنم، بلکه دولت موفق تر باشد، اما مشکلات در حوزه بهداشت، یکی دو تا نیست. همه سعی ام بر این است که مشکلات این حوزه، اسیر سیاسی بازی ها نشود. همه سعی ام بر این است آنقدر کار کنم و کار کنم و کار کنم که رئیس جمهور محترم را به وزرای ساعی و فعال دولت بشناسند، نه این و آن… باور می کنی خیلی از کارهای دولت، مغفول می ماند در رسانه ها؟! رسانه های دولتی، یک جور، رسانه هایی هم که از اول، مهری با این دولت نداشتند، یک جور دیگر!… شماها لااقل از همان زاویه دید «آقا»، هوای خدمات دولت را داشته باشید. البته حرف تان را بزنید، نقدتان را بکنید، اما اجازه ندهید خدمات شبانه روز، بدون رسانه بماند».

*** *** ***

آری! همچین وزیری را از دست داد دولت. من به نیت سفرنامه نویسی رفته بودم سازمان ملل. باید نکته سنجی می کردم و ریزبینی! و باید می دیدم؛ بعضی همراهان رئیس جمهور، متاسفانه هنگام حضور در نیویورک اصلا کاری با داخل کشور نداشتند که حوزه تحت مدیریت شان در ایران، چگونه است حالش؟! اما چگونه از یاد ببرم خانم دستجردی از هر فرصتی استفاده می کرد، بلکه تلفنی در جریان کارهای وزارت بهداشت باشد؛ «این را حتما شخصا برو بررسی کن»، «این را بگذار خودم بیایم»، «اول با معاون تماس بگیر، بعد» و…

از هیئت همراه، بودند کسانی که با یک چمدان آمدند نیویورک و با همان چمدان برگشتند، مثل سرکار خانم مرضیه وحید دستجردی. کاش حلقه انحراف، فقط با وزیر بهداشت مشکل داشته باشد. متاثر از «مرض ۳ هزار میلیاردی»، می ترسم کلا با بهداشت کابینه مشکل داشته باشد! خلاصه که بهداشت، وزیر جوانمردی از دست داد… خدا قوت سرکار خانم!

وبلاگ حسین قدیانی





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum321/thread47262.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://www.ghadiany.ir/wp-content/uploads/2012/12/IMG_6327-199x300.jpg شرمنده شهدا

هیچ نظری موجود نیست: