۱۳۹۱ دی ۲۵, دوشنبه

ديگر نيازمند نشدم!


ديگر نيازمند نشدم!



شخصي از اهل علم مي گفت: در كربلا يا نجف كه بوديم، گاهي در مضيقه قرار مي گرفتيم به حدي كه آب و نان نداشتيم، خانواده مي گفت: فلان آقا مرجع است، برو از او بخواه؛ و من مي گفتم: اين كار را نمي كنم، و اگر اصرار بكنيد مي گذارم و از خانه بيرون مي روم.

اين جاست كه انسان هاي موجه موظفند كه به مستحقين و افراد با حيا و عزت نفس كه نه تنها اظهار فقر و احتياج نمي كنند، بلكه چه بسا اظهار غنا و دارايي مي نمايند: ينفق نفقه الفقرا و يتظاهر كالاغنيا (مانند افراد نيازمند خرج مي كند، و مانند اغنيا تظاهر به دارايي مي كند.) كمك كنند و افرادي را جهت فحص و تجسس از حال آن ها قرار دهند.

در هر حال، آن شخص مي گفت: شب خواب ديدم كسي در مي زند، امام زمان - عجل الله تعالي فرجه الشريف - بود، دستش را بوسيدم، وارد خانه شدند و مقداري نشستند، و هنگام تشريف بردن ديدم چيزي زير تشك گذاشتند، بعد از تشريف بردنشان در عالم خواب نگاه كردم ببينم چه گذاشته اند، ديدم يك فلس عراقي را گذاشته اند، كه كوچكترين واحد پول عراق و اقل ما يباع و يشتري به؛ (كمترين مبلغي كه مي توان با آن چيزي را خريد و يا فروخت.) است كه شايد فقرا هم آن را قبول نكنند از خواب بيدار شدم و بعد از آن خواب ديگر به فقر گرفتار نشدم. از اصفهان حواله ي صد يا هشتاد تومان رسيد و وضع ما رو به بهبودي رفت.

ما كه چنين ملاذ و ملجاي (83) داريم، چه احتياجي به ديگران داريم؟! محال است كسي راه قناعت را پيشه نكنند و به آن چه دارد راضي گردد بر عكس، اگر كسي قناعت كند، مايجتاجش به او مي رسد، هر چند زياد باشد، از سخنان امام صادق - عليه السلام - است كه فرمود:

ضمنت لمن اقتصد ان لا يفتقر. (84)

من براي كسي كه ميانه روي پيشه كند، ضمانت مي كنم كه نيازمند ديگران نگردد.



پی نوشت:


83-تكيه گاه و پناه گاهي.
84-كافي، ج 4، ص 53؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 64؛ ج 3، ص 167.



در محضر آيت الله العظمي بهجت
محمد حسين رخشاد






ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum137/thread47571.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png محبّ الزهراء

هیچ نظری موجود نیست: