۱۳۹۱ دی ۱۶, شنبه

دوستي از منظر دين اسلام‏ [[/


دوستي از منظر دين اسلام‏ [











اهميت دوستي در آموزه هاي ديني به حدي است که فرد از روي دوستاني که براي خود انتخاب نموده است شناخته مي گردد. در واقع تاثير دوستان در انسان در طولاني مدت، باعث گرويدن فرد به اعتقادات، اخلاق و روش زندگي آنها مي گردد. لذا انتخاب دوست و

هم صحبت خوب و نيکو که باعث افزايش ايمان و اعتقاد و استمرار در مسير درستي و راستي بسيار مهم و باارزش تلقي مي شود.‏

دوست آينه باشد چو اندر او نگري، به راستي نقش دوست در خوشبختي و بدبختي انسان از هر عاملي مهمتر است، گاه او را تا سر حد فنا و نيستي پيش مي برد و گاه او را به اوج افتخار مي رساند و اين تاثير پذيري از نظر منطق اسلام تا آن حد است که از حضرت علي (ع) نقل شده که فرمود: هر گاه وضع کسي بر شما مشتبه شد و درون او را نشناختيد به دوستانش نظر کنيد، اگر اهل دين و آيين خدا باشد او نيز پيرو آيين خداست و اگر بر آيين خدا نباشد او نيز بهره اي از آيين حق ندارد.‏

از حضرت سليمان پيغمبر (ع) نقل شده: درباره کسي قضاوت نکنيد تا به دوستانش نظر بيفکنيد چرا که انسان به وسيله دوستان و ياران و رفقايش شناخته مي شود. خداوند در سوره فرقان آيه 28 مي فرمايد: يا ويلتني ليتني لم اتّخذ فلاناً خليلاً. اين آيه درباره کسي است که در قيامت از گرفتن دوست بد که او را گمراه کرده است مي نالد و مي گويد: اي واي بر من کاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نکرده بودم و در حديثي از حضرت امام محمد تقي (ع) مي خوانيم: ايّاک و مصاحبه الشّرير فانّه کالسّيف المسلول يحسن منظره و يقبح اثره. يعني از همنشيني بدان بپرهيز که همچون شمشير برهنه اند، ظاهر زيبا و اثرش بسيار زشت است. از حضرت رسول اکرم (ص) نقل شده که فرمود: حبّک للشّيءٍ يعمي و يصمّ. دوست داشتنت چيزي را کور و کرت مي گرداند و نيز آن حضرت فرمود: من الکذب ان تحدّث ما سمعت. از دروغ همين تو را بس که هر چه شنيدي بگويي. به همين ترتيب روابط و دوستي افراد با يکديگر و معاشرت و هم صحبتي آنها بسيار مهم مي نمايد.

به طورکلي در روابط انسان ها با يکديگر و علاقه و نفرت آنها به هم چند دسته وجود دارد: 1- افرادي که نه جاذبه دارند و نه دافعه. اينها افراد بي تفاوتي هستند نه کسي

آنها را دوست مي دارد و نه دشمن. 2- افرادي که جاذبه دارند ولي دافعه ندارند. اين ها بيشتر از همه مريد پيدا مي کنند. اينها اگر چه خود خوب استفاده مي کنند، ولي افرادي سازشکارند و کار درستي نمي کنند. 3- افرادي که دافعه دارند اما جاذبه ندارند. اين ها دشمن سازند و دوست ساز نيستند و اينها نيز افراد ناقصي هستند. 4- مردمي که هم جاذبه دارند و هم دافعه. که اگر کار اينها بر مبناي صحيح و خوب باشد کار درستي است، البته در اين مورد هم ضعف و شدت دارد و مصداق واقعي و نمونه عالي آن در حضرت مولا علي (ع) است.‏

اما علت دوستي و ضديت (جذب و دفع) بين افراد به عکس نيروي مغناطيس داشتن سنخيت است (السّنخيه علّه الانضمام). در انسان ها مومنين هستند که به هم پيوستگي دارند و به هيچ وجه از هم جدا نيستند و نمي شوند و واقعاً هم همين طور است، فقط اين مومنين هستند که بين

آن ها جدايي نيست و به راستي و حقيقتاً با هم برادرند (انّما المومنون اخوهٌ). و پيغمبر اکرم (ص) فرموده اند: مومنان اعضاي يک اندامند. هر گاه عضوي به درد آيد ديگر اعضا با تب و بي خوابي به او همدردي مي کنند.‏




جواد احمدزاده





ادامه مطلب ....



http://www.nooreaseman.com/forum76/thread47269.html



منبع:انجمن هاي سياسي مذهبي فرهنگي نورآسمان



تبادل لينك



به گروه اسلامی ما در گوگل بپیوندید تا همیشه با هم باشیم


http://ifttt.com/images/no_image_card.png mahdishata

هیچ نظری موجود نیست: